عمه سعی کرد با ایجاد صدا از طریق کفش های پاشنه بلندش تام و جری ای که به جان هم افتاده بودند رو ارام کند ولی دریغ از
ذره ای تاثیر از صدامحکم پاش رو روی پای شوهرش گذاشت
+ بیا بریم هم اینها به کارشون برسند هم من با تو کار دارم
شیائو ژان ناگهان ایستاد ... به طرف ییبو برگشت که ییبو با کله به سینه ی ژان برخورد کرد .
- چیشد ؟
+ وااانگ ییبووو روی مبل دراز بکش
ییبو روی مبل دراز کشید
- چرا حالا ؟
شیائو ژان بدون جواب دادن به ییبو ... اول به طرف اتاق رفت بعد از برداشتن چیزی که میخواست ... به طرف اشپزخانه رفت و کیک سالمی که از قبل برای چیزی گرفته بود رو برداشت ، دوباره پیش ییبو برگشت
کیک رو روی میز گذاشت ... روی ییبو نشست
+ به حرفی که دیشب زدی عمل کن
- کدوم حرفم ؟
+ سکس جناب
- شیائو ژاااان تو مگه نمیگفتی جررر خوردم داغون شدم ... الان این حرفت یکم تضاد با حرف های قبلت نداره ؟!
+ اوم چرا ( شیائو ژان کاندوم رو باز کرد ) ولی خب چه میشه کرد وقتی ... قراره بهت جایزه بدم
- من گزینه ی دوم رو انتخاب میکنم ؟
+ هوم؟ میخوای باتم باشی ؟ اوکی
- نهههههههه
ییبو روی شیائو ژان خیمه زد
- نه منظور اینه
ژان اجازه نداد حرف ییبو تمام شود ... خودش رو بالا کشید ... از طرفی با پاش به عضو ییبو فشار میاورد
+ نمیخوای بدنم رو با کیکی که روش ریخته ببینی ؟
- نه
ییبو لباس ژان رو دراورد و باهاش دست های امگا رو بست
- فکر کردی من مثل تو
شلوار و باکسر ژان رو هم از تنش خارج کرد
- یکم هورنی ام ؟؟
انگشتش رو به کیک زد
+ کاندوم چی ؟
STAI LEGGENDO
رییس خجالتی (bjyx)✔️
Fanfiction•پایان یافته ● وانگ ییبو آلفایی که بعد از تصادف قدرت ذهن خوانی پیدا می کنه به عنوان منشی رییس شرکت XM استخدام میشه شیائو ژان رییس شرکت XM امگایی که به رییس خجالتی معروفه اما همین رییس خجالتی خود واقعیش رو به ییبو نشون میده ییبو « وات د فاک این کج...