این پارت با آهنگ های زیادی نوشته شده :) اما چون رو این قفلی زدم جدیدا میتونید باهاش بخونید [sorry . Halsey ] نمی دونم به پارت میخوره یا نه ولی من با این آهنگ نوشتم چون موقع نوشتن معمولا با ریتم پیش میرم تا کلمات آهنگ .
.......چان با نفس عمیقی از اتاق فاصله گرفت قبل از خارج شدنش فقط رو به سوهو گفت :(اگر چیزی فهمیدی تو کلبه ی مرکزی میتونی پیدا کنی ) و از کلبه بیرون رفت . سهون هم بی سر و صدا دنبالش از در خارج شد چانیول هنوز از کلبه فاصله نگرفته بود . بدون این که به عقب برگرده سهون رو مخاطب قرار داد .
چان : بمون پیششون بر می گردم .سهون قدمی عقب رفت و تا وقتی چان در تاریکی شروع به دویدن کرد همونجا ایستاد .
دوباره تو کلبه برگشت .
صدای قدم های چان تو وزش باد گم می شد و مثل یک شبح به سمت کلبه ی مرکزی میرفت.
با نزدیک شدن به کلبه ی مرکزی فقط کمی از فرومون ش رو آزاد کرد و همزمان با برداشتن قدم هاش به سمت ورودی کلبه، تبدیل ؛ و با عقب دادن موهای مشکیش وارد کلبه ی نیمه روشن شد .نماینده سه گروه قبل از چان دور میز بزرگ گوشه ی اتاق نشسته بودن . وینی ، الف زیبایی که روی صندلی چوبی نشسته بود و همسرش که به طرف در میومد . اولین کسایی بود ن که به دید چان رسیدن. الف لبخند کوچیکی زد و کمی سرش رو خم کرد و بعد از اشاره به سه رهبر کلبه رو ترک کرد.
چان چند قدم جلو رفت و کمی سرش رو برای سه نماینده خم و سلام کرد .
سه رهبر هم کارش رو تکرار کردن.
چان تو جایگاهش و بین نماینده ی جنگل و تائو نماینده ی نکو ها نشست و به رهبر هیبرید ها که دم روباهی زیباش رو با استرس تو ی هوا تکون میداد نگاه کرد .رونجون به سختی نفس می کشید و دم طلایی رنگش رو با نگرانی تکون میداد.
سه هیبرید آسیب دیده بودن و جفت خودش هم خراش کوچیکی روی بازوش داشت و همین استرس رونجون و بیشتر میکرد. تو همین یک ساعتی که با حس درد کشیدن« جنو »گذرونده بود چندین بار قصد برگشتن به خونه رو داشت. دلش میخواست برگرده خونه و از خوب بودن حال اون انسان کله شق مطمئن بشه.
چان به طرف نماینده ی جنگل برگشت.چان : چند نفر آسیب دیدن ؟
وینی نفس گرفت ولی قبل از این که چیزی از بین لب هاش خارج بشه توده ای از دود سفید نزدیک میز تشکیل شد و با منفجر شدن و محو شدن دود نماینده ی جادوگر ها نفس زنان به جمعشون پیوست.
شیومین سلام کوتاهی کرد و روی صندلی مجاور هیبرید نشست.رونجون سرش رو روی دست هاش گذاشت ٬ تو دلش آرزو میکرد زود تر بقیه ی نماینده ها برسن تا بتونه برگرده.
شیومین خنده ی کوتاهی کرد و دستش رو روی کمر هیبرید کشید.
رونجون رهبر بی نظیر و زیبای هیبرید ها نگران بود.
صدای جادوگر کمی حالش رو بهتر کرد .شیومین : نگران نباش حالشو خوبه .
البته کمی شوکه کننده بود که انقد تابلو رفتار کرده .
نزدیک پنج دقیقه تو سکوت گذشت حالا همه ی نماینده ها جمع شده بودن .

YOU ARE READING
ocean talisman
Fanfictionطلسم قدیمی که برای گرفتن جون قدرتمند ترین قبیله ی آلفا ها متولد شد.... حالا بعد سال ها فعال شده طلسمی با قانون عجیب یا میکشی یا برای آخرین لحظه ی عمرت اسیری اما همیشه استثنا هایی هم وجود داره که قوانین رو دور میزنه . Twilisha Norbert ✨