آهنگ های پیشنهادی
Raining by chanyeol
_______
بکهیون هم کنار چان ایستاد .
_ چی شده ؟
شیومین از گوشه ی چشم به صورت چانیول نگاه کرد .
وقتی چان با سرعت تو خونه دوید شیومین به بک گفت : ایالت غربی حمله کرده .
اخم شدیدی بین ابرو های بک نشست .ً_حمله کرده ؟ چرا ؟
چانیول نذاشت مینسوک جوابش رو بده .
_ چیزی رو میخواستن که لیاقت داشتنش و نداشتن .ابرو های مینسوک با نیشخندی بالا پرید اما حیلی زود کنترلش کرد .
چانیول داشت دکمه های لباسش رو سریع میبست
_ محافظ ها کشیده شدن ؟
شیومین سر تکون داد
_ فقط یه بخش کوچیک از ضلع شمالی مونده بود تا الان باید کامل شده باشه .
بکهیون گیج پرسید ._ خب ؟ حالا چی ؟
_ میجنگیم .
مینسوک بیخیال شونه بالا انداخت وگفت .
_ منم میام .
چان شوکه؛ سریع سمتش برگشت . بکهیون هنوز هم لجباز و سمج بود پس با منع کردن و دلایل بچگونه نمیتونست اون رو تو خونه نگه داره . کمی توی ذهنش گشت و بعد ، بینگو !_ هیچ کدوم از شهروندا اجازه ی نزدیک شدن به مرز ها رو ندارن .
_ من بچه نیستم چانیول .
بکهیون با اخم این و گفت و سریع یه پرتال به مرز های غربی باز کرد و خودش زود تر از اونا وارد شد. انگار تیرش به سنگ خورد ...
چانیول به جای خالی بکهیون نگاه کرد و اخم هاش و تو هم کشید شیومین هم طرف پرتال رفت .
_ حتی اگر دلیل قابل قبولی هم میاوردی اون تو خونه نمیموند .
و پشت بک از پرتال رد شد .
چانیول هنوز هم اخم داشت اما پشت اون ها وارد شد . کنترل بکهیون قطعا لب مرز سخت تر بود .وینی و یه سری از الف های جنگجو پشت مرز های جادویی آماده ایستاده بودن و موهای سفیدشون رو پشت سرشون بسته بودن . کنار اون ها رونجوین ، تائو و چن ایستاده بودن . وینی با دیدن بک متعجب شد اما به روی خودش نیاورد
فقط از زیر چشم چان و شیومین و نگاه کرد. و وقتی شونه بالا انداختن شیومین و اخم های تو هم چان و دید ... حدس زدن بقیه اش زیاد سخت نبود .تائو آروم غر زد .
_ مگه نگفتن تا فردا شب بهمون زمان میدن .
رونجون پوزخند نصفه ای زد .
_ اون عوضی ها فقط دنبال بهونه ان تا وحشی بازی دربیارن .مشعل های متحرک که جادوگر های ایالت غربی ساخته بودن با سرعت طرف اون ها میومد و به محافظ جادویی برخورد میکرد .

KAMU SEDANG MEMBACA
ocean talisman
Fiksi Penggemarطلسم قدیمی که برای گرفتن جون قدرتمند ترین قبیله ی آلفا ها متولد شد.... حالا بعد سال ها فعال شده طلسمی با قانون عجیب یا میکشی یا برای آخرین لحظه ی عمرت اسیری اما همیشه استثنا هایی هم وجود داره که قوانین رو دور میزنه . Twilisha Norbert ✨