پاک

1.5K 167 29
                                    

انگشت‌هایش به نرمی روی پارچه به رقص در می‌آمدند. 
در ابتدا این طرح را همچون طراحی‌های دیگر خود می‌پنداشت، اما هر چه پیش می‌رفت و وارد جزئیات نقاشی خویش می‌شد، از آن آرامش درونی کاسته می‌شد! گویی ساحل بکر وجود‌ش شکار موج‌های خشمگین شده است.
لرزش دست‌هایش موجب شد تصمیم بگیرد تا این طرح را نیمه‌کاره رها کند، اما آن موجود مبهم که در ذهنش جای خوش کرده بود، فریاد می‌زد و مخالفت می‌کرد!
کلافه شده بود.
به تار موهای مشکی‌اش چنگ زد و آن‌ها را عقب راند. دانه‌های عرق روی پیشانی‌اش را پاک کرد.
به نظر می‌آمد که مقاومت بی‌فایده است! او باید اندکی استراحت می‌کرد.
شاید یک دوش چند دقیقه‌ای احوالش را مساعد تر می‌کرد.
پارک جیمین، نقاش ماهری که سرآغاز شهرتش، نقاشی فرشته‌ای بود که میان آتش دوزخ گم شده! هیاهویی که این طراحی به پا کرده بود برایش عجیب بود.
او فقط تلاش کرده بود تا احوال خود را به تصویر بکشد و حالا این تصویر در مجلات هنری پر آوازه، جای خوش کرده و نامش بر سر زبان‌ها می‌چرخد، به راستی که اندوه بشر، بزرگ‌ترین سرگرمی او است.
البته وی خود را یک فرشته پاک و معصوم، در میان اهریمنان تصور نمی‌کند!
شاید آن نقاشی احوال او قبل از به آتش کشیدن بال‌هایش است، زمانی که هنوز پاک به نظر می‌رسید!

His eyes_kookminWhere stories live. Discover now