اگه مرحله یک رو نخوندی اول برو بخونش
----------
خب به مرحله دوم خوش اومدیدالان قراره دو نفر حذف بشن و با اون سه نفره باقی مونده بیشتر اشنا بشیم
میخوام که ادگار حذف بشه خب اون گفت سرگرمیش کلاب و کتابخونست بیخیال میخوایید بگید باید باور کنم
وقتی هرشب مست باشی کی وقت میکنی بری کتابخونه و خب نمیشه به ادمی که با نه گفتن مشکل داره اعتماد کرد
خب پس بای بای ادگار
نفره دومی که میخوام حذف کنم اندرو
کسی که لباسه پوسته روباه میپوشه نمیتونه با بابات مهربون باشه وقتی با حیوونا نیست
و اینکه خیلی پوزه پولشو میداد که باعث میشد بخوام بالا بیارماز بد لباس پوشیدن بدش میاد بیخیال مگه بابای من مدله
باید بتونی تو شرایط سخت هم تحملش کنیخب حالا میریم با جردن لویی و الکساندر بیشتر اشنا بشیم
خب با پسره تتو کاره پانک شروع میکنیم
_خب جردن میتونی یه سوال ازم بپرسی اون چیه؟
+پانک یا گوتیک؟
_ام خب گوتیک رو ترجیح میدملویی اهنگسازه نیمه فوتبالیست تو سوالت چیه؟
+دوست داری بریم پارک ابی؟
_اووو من تاحالا نرفتم ولی دوست دارم میتونه جالب باشهخب بریم سراغه شاعره رومانتیک
_سوال؟
+شعر دوست داری؟
_بدم نمیاد ولی نثر رو ترجیح میدمخب اقایون اگه قرار بود یه چیزی به بابام بگی اون چی بود؟
جردن: هی جذاب دوست داری یه دوری بزنیم
لویی: تو شبیه دوست پسره ایندمی
الکساندر: تو مثله یه الهه زیبایی
_خب سوال بعدی من و بابامو کجا میبری؟جردن:نمیدونم ما میتونیم بریم کنسرت یا رالی
لویی:نظرت راجع به سینما یا شهره بازی بعدشم پیتزا مثبته؟
الکساندر:میتونیم بریم باغه گل یا دیدن تئاتر
خب ممنون اقایون
میرم پیشه بابام که داره مارو از یه اتاقک نگاه میکنه
_سلاااامهری:سلام خوشگل من
_نظرت چیه؟
هری:من بهت باور دارم تو کارت عالیه
پوفی کشیدم:میخوام الکساندر حذف بشه بابا دیگه شورشو در اورده خیلی حوصله سر بره
هری:عزیزم اون مرد محترمیه این چه حرفیه_اره اون خوبه پر از ارامش و انرژی مثبته ولی بیخیال اینجوری اصلا حال نمیده میخوام که اون حذف بشه
هری بهم نگاهی با خنده انداخت
_پاشو بابا حاضر شو ما باید بریم سرقرار