text[L.S]

662 38 0
                                    



لویی: ترسیدی؟میخوای بریم؟

هری: نه چیزی نیست که فقط جنگلش یکم تاریکه

لویی: میتونی بگی اگه ترسیدیا خجالت نکش بیبی اوکیه

!هری: نه لو من نترسیدم ...هی چرا داری دستمو فشار میدی؟

!!!لویی:ف..فک..فکنم یه ر..رو..روح دیدم


.......................


لویی:هری میتونم ببوسمت؟

هری:نه..معلومه که نه

لویی:چرا نه؟

*-*هری:چون من اولین بوسمو برای روز عروسیم نگه داشتم

لویی:خب عزیزم بگو ببینم که دوست داری کجا عروسی کنه؟باغ یا ساحل شایدم سالن...دوست داری لباست چجوری باشه؟؟میخوای غذاها گیاهی باشه یا فینگرفود ؟کیارو میخوای دعوت کنی؟ساقدوش میخوای یا نه؟

:هری



----------------------------------------------

خب این یه نمونه از چیزایی بود که تو اینجا میزارم البته میگم که کلا من این بوک رو زدم تا مغزه بی قرارمو خالی کنم دوست داشتید نظرتونو بگید البته باید بگم همیشه اینقدر کوتاه نیست و وانشات هم اینجا خواهیم داشت و از همه هم داریم8-8

everything everythingDove le storie prendono vita. Scoprilo ora