30

938 147 146
                                    

play list: summer love/ 1D

توی همین مدت کوتاه من عاشق دیدن شدم.
دیدن درخت‌ها و گل‌ها رو دوست دارم،
دیدن آسمون رو هرجور که باشه دوست دارم.
دیدن آدم‌های شاد رو دوست دارم...
اما چیزی که بیشتر از هرچیزی دوست دارم
دیدن در کنار توئه!
جوری که تو دنیا رو می‌بینی باعث میشه شگفت زده بشم...
باعث میشه به فکر فرو برم
و نتونم جلوی خودم رو بگیرم تا تحسینت نکنم!
من عاشق دیدن از دریچه چشم‌های تو هستم.

__________________________

پشت لپ تاپش نشسته بود و به شرایطنامه‌ای که جلوش بود خیره شده بود و سعی میکرد نور امید رو توی وجودش روشن نگه داره اما خیلی سخت بود که دنبال چیزی باشی که مدت‌ها پیش از بین رفته و دیگه وجود نداره.

تقه‌ای به در خورد و باعث شد سریع به خودش بیاد و لپ تاپش رو ببنده و بعد خودش از حرکتش خنده‌اش بگیره.

با صدای نایل سرش رو بالا آورد و دید اون هم با لبخند نگاهش می‌کنه...

اون چرا می‌خندید؟

نایل: فکر می‌کردم از وقتی با هری‌ای دیگه پورن دیدن و گذاشتی کنار اما نگو رقبای هری سر سخت تر از این حرف‌هان که لویی تاملینسون رو وسط راه ول کنن...

لویی: اوه خفه شو مرد! یه سری طرح رقص بود و این‌ها!

نایل: باورم نمیشه فکر می‌کنی منم مثل خودت خرم داداش!

لویی: شکسته نفسی می‌کنی داداش گاوی که شما هستی در سابقه گاو بودن بشریت بی سابقه‌اس...

نایل: هار هور...

لویی با اشاره به آبمیوه‌ای که تو دست نایل بود گفت: اون مال منه؟

نایل: این؟ دلم می‌خواد بگم آخه سگ به تو غذا میده که من بدم ولی متاسفانه دست و پام بسته‌اس.

جلو اومد و آبمیوه رو به لویی داد؛ لویی قبل از اینکه لیوان رو به سمت دهنش ببره پرسید: حالا چرا دست و پات بسته‌اس؟ زین مجبورت کرده بیاری؟

نایل: اون کلم؟ اون وقت برای اینکارا نداره که. سرگرم چیدن نقشه جدید برای راه رفتن رو مخ خودش و لیام و ماست...

لویی: پس چی؟

نایل: راستش داداش سکسیم هری سر صبح زنگ زد باهات حرف بزنه اما انگار شما خواب تشریف داشتی و من باهاش حرف زدم اونم گفت که انگار ترتیبت رو داده و این‌ها منم گفتم برات یه چیزی بیارم بخوری ضعف نکنی خلاصه.

لویی سری تکون داد و آخرين قُلپ آبمیوه رو خورد و گفت: هنوز ترتیبم رو نداده و اینم طرز صحبت کردن هری نیست.

نایل: سگ تو روحت تو الان باید آبمیوه می‌پرید تو گلوت و از خجالت صدتا رنگ عوض می‌کردی نه اینکه بگردی به من بگی هری هنوز ترتیبمو نداده.

Eyes[L.S] (Completed)Where stories live. Discover now