Part3

684 88 19
                                    

_نمیای دانشگاه؟

+نه باید برم پیش جئون

_امروز میارنش؟ ساعت چند؟ منم میام باهاش تنها نباشی بهتره

+تو چیزی میدونی که من نمیدونم؟

_تهیونگا تو تموم زندگی منی و مراقبت از تو حرف اول و تو زندگیم میزنه پسمن فقط باید در برابر پسریک همه جا جوابش کردن و الان باید تو زندان میبود چون نصف دکتراشو کشته ازت مراقبت کنم

+سخت نگیر:) اوردنش بت زنگ میزنم

_دوست دارم پسرکم

با خنده از هم خداحافظی کردیم

با آقای چو به تيمارستان یا همون بیمارستان رفتیم عاشق فضای سبز این بیمارستان لعنتیم باید یادم باشه برنامه باغبونی براشون بزارم

=سلام تیهونگا کم پیدا شدیااا

+سلام جوری شی دانشگآس دیگ.. جئون جونگ کوک و نیاوردن؟

=نه هنوز باید تا الان دیگ رسیده باشه

+مهم نیست موضوع نگران کننده ای ک پیش نیومده؟؟

=نه.. فقط چندتا از مریضا میگن زمانهایی ک شما یا استاد کیم یا دکتر سوکجین نیستین صدای جیغای یه زنی میشنون.. ولی خب اونا مریضن ممکنه توهم بزنن

+چند...

=آقای جئون اومدن

+اوه جونگ کوکاخوش اومدی

_قرار نی زیاد اینجا بمونم فقط بگو اتاقم کجاس و درمانتو شروع کن

چ یبس..

+بیا اینجا.. نزدیک اتاق خودمه.. و هروقت نیاز داشتی من یا بقیه هستن تا...

_تهیونگا من تو کل تيمارستانای این کره مسخره بودم و همه اینارو میدونم و خیلی ممنون ک سعی داری کاری کنی احساس راحت بودن بکنم

زیاده روی کرده بودم؟ شاید.. فقط.. میخاسم مثل بچگیمون باشیم.. شاید کوتاه بود.. ولی اون تنها دوستی بود که داشتم اون دوران..

+پس... پس لباستو عوض کن دوست داری اول بریم پیاده روی؟

_کار دیگع ای جز مزاحم من شدن نداری؟؟ یا بابام بت پول میده اعصابمو خورد کنی؟؟

+مراقب.. خودت باش

از اتاقش اومدم بیرون.. رفتارم اینقد بد بود؟؟ خیلی ناراحتش کردم..

+مراقب لی لطفا مراقب اقای جئون باشین

به محض رسیدن به اتاقم خودمو پرت کردم رو تخت گوشه اتاقم دستمو گذاشتم رو چشمام تا تاریک تر بشه

با یاداوری این ک به جین خبر ندادم سریع گوشیمو روشن کردم

45 Call from seokjina hot

••Good feelings••Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt