با تک زنگ یوگیوم ب موبایلم رفتم بیرون به ماشینش تکیه زده بود میخاس در ماشینو باز کنه ک خدم پیش دستی کردم
+ممنونم خودم دست دارم
_خیل خب...
حرکت کردیم.. میخاسیم بریم گیم نت دیگ؟
_ممنونم ک قبول کردی باهام بیای واقعا
+اوهوم بهت لطف کردم
به سمت گیم نت موردعلاقم حرکت کرد از کجا میدونست اینجارو دوست دارم؟ سوال ذهنمو به زبون اوردم
+چطوری فهمیدی من اینجارو دوست دارم؟؟
_اه توعم اینجارو دوست داری؟؟؟ من یه برادر کوچیک تر دارم ک نمیش از اینجا جمعش کرد گفتم شاید توعم خوشت بیاد بیای اینجا
هووممم
رسیدیم.. باهم رفتیم سمت طبقه بالا گیم نت و تلاشش برای گرفتن دستمم سانسور میکنیم
+پشیمونم نکن
_شنیدم جیمین رفته مسافرت
+اشتباه شنیدی
_چی بازی کنیم؟
همونطور ک میشستیم پرسید
+صب کن ببینم...
~~~~~~
وسطای بازی بودیم ک با زنگ موبایل یوگیوم حواسمون پرت اون شد
((Devil))
_تو ادامه بده میتونی منو بکشی من اینو جواب میدم میام
+اوکی
با رفتنش زدم کشتمش بعدشم با کسای دیگ بازی کردم
وقتی ب خودم اومدم ک نیم ساعت از رفتنش میگذشت
یعنی اینقد طول کشیده؟ اگ گم شده باشه چی؟ نکنه اصن پیچونده منو؟؟؟ با فکر این ک پیچونده شدم و باید زنگ بزنم بیان دنبالم رفتم بیرون تا حداقل پیداش کنمماشینش جای قبلی پارک شده بود با فکر این ک شاید تو پارکه راهمو سمت پارک کج کردم ک از توی کوچه کنار گیم صدای نالشو شنیدم
یعنی این همه مدت با این تن بلند ناله کرده د هیچکس نیومده کمکشسمت صدا رفتم ک دوتا نره غول جلومو گرفتن
+برو کنار
*به تو ربطی نداره برو دنبال عروسک بازیت
+یووگگیییوووومممممم الان برات ککککک.....مممممممم
با گرفتن دهنم صدامو تو گلوم خفه کرد کشوندم ته کوچه دست و پا زدنامم هیچ تاثیری رو حرکتش نداشت
*قربان ایشون قصد مزاحمت داشتن
مردی ک باهاش صحبت میکرد برگشت طرفم با دیدنش بدنم شل شد
اون... چرا اینجا بود..._ااهههه تهیونگ....
چرا اینطوری یوگیومو ترکونده بود؟؟
چرا من اینجام؟؟؟.
*********
******
***
YOU ARE READING
••Good feelings••
Fanfiction_تو فقط برای منی +فقط برای توعم کوک من کنارت میمونم = kookv " younmin " namjin