Part 5

922 247 5
                                    

دستش رو بلند کرد تا سهون که تازه وارد کافه شده بود، بتونه پیداشون کنه.
+ سهونی بیا اینجا...
سهون با پیدا کردن میزی که دوستاش دورش نشسته بودن لبخند پهنی زد و با قدم های بلند سمتشون رفت.
× چاک دهنتو ببند شبیه عقب مونده ها شدی... چرا انقدر ذوق داری؟
سهون بی توجه به کریس، سر جونگینو بغل کرد و موهاشو بهم ریخت.
- امتحانو عالی دادم نینی... دمت گرم رفیق...
با نشستنش روی صندلی، جونگین موهای بهم ریختشو با دست مرتب کرد و با لبخند به کراشش که رو‌به‌روش نشسته بود خیره شد. کاش اونم میتونست به خاطر شب هاتی که سهون براش ساخته بود ازش تشکر کنه.
+ واقعاً خوب دادی؟ هیچ امیدی بهت نداشتم... نمره کاملو میگیری؟
سهون نوشیدنی خنک کریس رو برداشت و مقدار قابل توجهی ازش رو از طریق نی هورت کشید.
- نه دیگه در این حد چینگو... احتمالاً نمره قبولیو میگیرم.
کریس با نگاه پرحرصی لیوان نیمه پرش رو پس کشید و جونگین پوف آرومی کرد.
+ اینکه نمره قبولی رو بگیری راضیت میکنه؟
سهون در حالی که سرش رو تو گوشیش فرو برده بود و به نظر میومد درحال تایپ کردنه، تند تند سر تکون میداد.
- البته که میکنه... همین که من قبول شم و کریس نتونه این درسو پاس کنه راضیم میکنه.
جونگین کوتاه خندید و سعی کرد حسادتش به شخصی که سهون درحال چت کردن باهاش بود رو سرکوب کنه.
× شنیدم شدی معلم سر خونش. چرا نگفتین منم بیام؟
کریس با دهن کجی از جونگین پرسید و قبل از اینکه سهون دوباره به نوشیدنیش حمله کنه، شروع به خوردن باقی اون مایع خوش طعم کرد.
جونگین شونه بالا انداخت و درحالی که همچنان اتفاقات دو شب پیش از جلوی چشمهاش رد میشد جواب داد.
+ چندتا دلیل دارم...
کریس و سهون هر دو در یک زمان نگاهشون رو به طرف جونگین سوق دادن تا دلیلش رو بشنون. حتی سهون هم برای شنیدنش کنجکاو بود. بدش نمیومد که جونگین بگه چون از کریس بیشتر دوستش داره و اینطوری میتونست حرص خوردنای دوست بی اعصابش رو ببینه و لذت ببره.
+ اول اینکه اگه تو هم بیای، با سهون دوتایی هر کاری میکنین به جز درس خوندن... دوم اینکه سهون چیزایی بهم میده که تو نمیدی!
ابروهای سهون بالا پریدن و کریس نگاهش رو بین دوتا دوستش رد و بدل کرد.
× مگه بهت چی میده؟! بدبختا... دو روز به حال خودتون ولتون کردم مواد رد و بدل میکنین؟
سهون نگاه پر تأسفی روونه‌ی کریس کرد و به جونگین که درحال خندیدن بود اشاره کرد.
- حالا من شاید بهم بخوره بخوام اهل مواد زدن باشم... تو یه نگاه به این خرس مهربون بنداز... این پودر قند بزنه اوردوز میکنه، دیگه مواد که جای خود داره.
جونگین چین بانمکی به بینی پفکیش داد و نگاه دلخورش رو از سهون گرفت. اونقدرا هم که سهون میگفت بچه مثبت نبود، فقط مثل هم سن و سال های خودش اهل خلاف کردن نبود. البته دو شب پیش بزرگترین خلاف زندگیش رو هم انجام داده بود منتها هنوز احساس پشیمونی ای به سراغش نیومده بود.
+ سهونی همیشه برام غذاهای خوشمزه میخره... اون برام دوکبوکی و مرغ سوخاری خریده پس منم بهش تو درس خوندن کمک میکنم.
جونگین رو به کریس گفت و صورت درهم شده‌ی کریس باعث شد متعجب پلک بزنه.
× چند سالته کیم جونگین؟ با یه غذا گول اینو میخوری تا به مغز معیوبش درس بفهمونی؟
جونگین لباشو ثانیه‌ای جلو داد و بعد به حرف اومد:
+ در واقع من باید مجانی بهش یاد بدم چون ما دوستیم... اما خب میدونین که من فست فود زیاد دوست دارم پس به عنوان دستمزد ازش غذاهای خوشمزه میگیرم.
سهون بالأخره موبایلش رو گوشه‌ای گذاشت و لیست غذاها رو از روی میز برداشت. راضی از جوابی که جونگین به کریس داده بود، سمتش خم شد و با لبخند پررضایتی لب زد:
- بگو چی دوست داری برات بخرم، هوم؟ دو روز دیگه امتحان بعدیمه، اگه یادم بدی هر چی بخوای برات میخرم.
کریس دست جونگین رو از روی میز گرفت و سمت خودش کشید.
× هر روز برات مرغ و دوکبوکی میخرم، به من یاد بده، باشه؟
جونگین نگاهش رو بین دو پسری که سعی داشتن بهش رشوه بدن چرخوند و دستش رو از بین دست‌های کریس بیرون کشید.
+ مگه من معلم خصوصیم؟ میبینی که حتی به سهونم نتونستم در حد نمره عالی یاد بدم.
درحالی که زیر لب غرغر میکرد، لیست رو از دست سهون گرفت.
+ خجالتم نمیکشن... دارن سر من باهم رقابت میکنن... من تو درسای خودم موندم.
کریس چشم غره‌ای به دو دوستش رفت و مشغول گشتن تو موبایلش شد.
× قرار نیست هیچوقت از رفاقت باهات سودی ببرم.
سهون با خنده به صندلیش تکیه داد و با خیال راحت به جونگین خیره شد. جونگین قبول کرده بود باز هم تو درساش بهش کمک کنه و هیچی بهتر از این نبود. حداقل دیگه مجبور نبود برای پاس کردن درس هاش به هر دری بزنه تا از استادهاش نمره بگیره.
جونگین بی توجه به دلخوری کریس، نگاهی به لیست نوشیدنی ها و دسرها انداخت و در نهایت بی توجه به اینکه الان تایم غذای سنگین خوردن نبود و هنوز ساعت ده صبح بود، باز هم این مرغ سوخاری بود که از قسمت غذاهای فست فودی انتخاب شد.
+ مرغ سوخاری میخوام با یه قوطی نوشابه...
سهون دستش رو بلند کرد تا توجه گارسون رو به خودش جلب کنه.
- امروزو مهمون منین... هر چی خواستین سفارش بدین.

Friend With Benefit حيث تعيش القصص. اكتشف الآن