Part 9

1.1K 262 496
                                    

.
.
.
.
.

سرخوش و هیجان زده به دیوار راهرو تکیه داد. قلبش تند تند میزد و خودش هم شوکه بود از کاری که انجام داده بود...

اون لویی رو بوسیده بود؟

چندین بار این جمله رو توی ذهنش تکرار کرد و سپس آهی کشید...

' خدای من... من چیکار کردم؟ آه... لعنت به من... این چه کاری بود هری... '

با کف دستش چند بار به پیشونیش کوبید و مشغول راه رفتن توی راهرو شد...

نمیتونست به خودش دروغ بگه، اون واقعا از کاری که انجام داده بود خوشش اومده بود... حتی فکر کردن بهش هم باعث میشد یه لبخند بزرگ روی لباش نقش ببنده، هربار و هربار!

هیچ ایده ای نداشت که چطور اون کارو انجام داده بود... اون پشیمون نبود ولی فکر کردن بهش و ناراحتی براش، فایده نداشت دیگه... داشت؟

ممکن بود حالا لویی ازش عصبانی باشه؟ اگه ناراحتش کرده باشه چی؟ تا قبل از اینکه هری ببوستش، لویی میگفت که ازش حمایت میکنه... اما حالا چی؟

هری مطمئن بود اگه بیشتر فکر کنه دیوونه میشه! دستاشو روی دهنش گذاشت و جیغ خفه ای کشید... حتی نمیدونست این جیغ از استرسه یا از هیجان!

" هری! تو اینجایی؟ "

با شنیدن صدای برایان از پشت سرش از جا پرید و فورا به عقب چرخید.

" هی.. ترسوندمت؟ "

" آ.. آره یکم... "

" آه... متاسفم، باید سریعتر آماده بشی... الانه که لیزا و اشلی منو به چند تکه مساوی تقسیم کنن! "

برایان گفت و سپس حرکت کرد و هری هم به دنبالش قدم برداشت.

" لیزا و اشلی؟ "

" لیزا عکاسه و اشلی یکی از طراحای لباسه. به زودی باهاشون آشنا میشی "

هری سری تکون داد و دیگه چیزی نگفت. با ورودشون به اتاق، رزالین به طرفشون رفت و مقابل هری ایستاد.

" هری! تو کجا رفتی؟ "

اما فرصت جواب دادن به هری نداد وقتی که با دقت به صورتش نگاه کرد و بعد آهی کشید.

" آه... خدای من! ما باید دوباره روی صورتت کار کنیم... بیا بشین تا برایان گریمت میکنه من هم لباساتو برات میارم. برایان گفته بودم امروز آقای تاملینسون قراره توی استودیو بمونه؟ "

رزالین همونطور که تند تند حرف میزد و به این طرف و اون طرف میرفت، جمله آخرشو رو به برایان گفت. هری لبخندی زد و همونطور که به مکالمه شون گوش میداد روی صندلی نشست.

" اوه رزالین! همه میدونیم که کالکشن این فصل برای اون خیلی مهمه... هری چشماتو ببند "

اما واقعا چیزی که برای لویی مهم بود، کالکشنش بود؟ هری بدون حرف چشماشو بست و اجازه داد این سوال توی ذهنش بچرخه...

Bus [L.S]Where stories live. Discover now