پیشگفتار
با توجه به قوانین جدید دنیا؛ تا وقتی نمردی، پایان هر چیزی شروع یه چیز دیگهست. حالا فرقی نمیکنه اون چیز یه کلاه حصیری باشه یا یه مروارید. درست وقتی همه اعتقاد دارن دیگه امکان نداره اوضاع بدتر بشه، سرنوشت همه رو دور میزنه. چون اینجا جهان وارونههاست؛ قضاوت میکنند اونایی که قاضی نیستند و حکم میکنند اونایی که حاکم نیستند.
تا وقتی کسی شخصا تجربه نکنه متوجه نمیشه که چقدر شگفت آوره وقتی میفهمی دیگه مدتهاست تو دست اتفاق تبدیل به بازیچه شدی! تقدیر عجیبه، باعث میشه قدر علائم و نشونهها و اتفاقات کوچیک رو بدونی. بالاخره هر آغازی، ادامه بقیه صفحات دنیاست و کتاب حوادث همیشه از نیمه اون باز میشه.
***
از گذشته هدر رفته گرفته تا آیندهای نامعلوم، این داستان پسریه که برای کوچکترین مسائل بین دوراهی قرار میگیره و با خودش سر جنگ داره. کسی که احساسات مبهمی داره اما سعی میکنه منطقی تصمیم بگیره ولی افسردگی روی تمام وجهههای زندگیش تاثیر گذاشته.
این داستان براساس احساسات و تجربیات واقعی یک فرد افسرده نوشته شده و خوندنش کمک میکنه درگیریهای ذهنی این افراد رو بهتر درک کنید و اگر خودتون با این مشکل دست و پنجه نرم میکنید بهتر از پسش بربیاید.
افکار و انتقادهای شخصیت اصلی ساخته ذهن نیست پس زود قضاوتش نکنید چون اون یه انسان کامل نیست و قراره خیلی چیزها یاد بگیره. بعدا که خودش کمی از زبون خودش تعریف کنه بیشتر باهاش همدردی خواهید کرد.خط سیر داستان از زاویه دید دانای کل و به زبان ادبی، و مکالمات محاورهای هستند. در زبان ادبی گاهی از کلمات پیچیدهای استفاده شده که در صورت نیاز به معنیشون اشاره میشه.
لطفا صبورانه پسرک داستان، رفیقش و پسر دریا رو همراهی کنید و از لحظات لذت ببرید.
![](https://img.wattpad.com/cover/275693984-288-k99125.jpg)
أنت تقرأ
AlmostNever
أدب الهواة• Name: AlmostNever • Couple: Vkook • Writer: Kim • Update: Thu • Summary: زندگی و مرگ، انرژی و آرامش، کارهایی که انجام دادم و انجام میدادم اگر میتونستم، ارزشش رو داشت. جاهایی قدم گذاشتم که فقط تو رویا به واقعیت تبدیل میشه. خاطراتی دارم که آرزوی خی...