[Other]
کریس و تیمش بیش از حد معمول آماده بودن.اونا با سلاح هایی که از قبل آماده کرده بودن توی محل ماموریت جمع شدن.قلب کریس شدیدا میسوخت،این فکر که الان عشقش،میون زیباش با کس دیگه ای ازدواج میکنه خیلی آزار دهنده و نفرت انگیز بود.فکر به اون مرد باعث میشد شدیدا حرصی بشه و این فکر رو کنه که بخواد با خونسردی بکشتش.
کریس همونجور که اطراف رو نگاه میکرد نفس عمیقی کشید.اعضاش از قبل دور اون یه حلقه درست کرده بودن و اون توی مرکز حلقه وایساده بود.
+ از قبل راجب ماموریت با سونگ وون هماهنگ کردم.برای کسایی که نمیدونن،اون کسیه که از ما محافظت میکنه؛فعالیت های گروهی ما تحت رادار اوناست و اون میدونه ما کجاییم و چیکار میکنیم،اون تقریبا همه چیز ما رو میدونه.گذشته و سوابق ما.علی رغم اینکه اون رئیس سرویس اطلاعاتی دولته یکی از پسر عموهای سهون هم هست اما اونو همراه سهون از خونواده بیرون انداختن،بنابراین اون تنها کسی از خانواده سهونه که سهون هنوز باهاش در ارتباطه
با عزم راسخی که توی صداش حس میشد ادامه داد:
+ محل برگزاری عروسی پر از افراد سونگ وونه که قبلا تحت ام تی ایکس یا سازمان میسیون تریپل ایکس آموزش دیدن.سرویس مخفی و در واقع ما هم زیر نظر ام تی ایکسیم ولی امتیازات خودمون رو داریم و به همین دلیل که برای اپدیتای خودمون زیاد با اونا تماس نمیگیریم.ممکنه گیج کننده باشه اما الان وقت اینکه بیش از حد بهش فکر کنیم رو نداریم چون هدف اصلیمون گرفتن بلور سیاهه...
امروز هر اتفاقی که بیوفته،اصلا دلم نمیخواد هیچ کدوم از افرادم رو از دست بدم...افرادی که بخش بزرگی از زندگیم رو همراهم بودن...
کیونگ ادامه داد و مشت اون از فکر به اون حروم زاده که هزاران زندگی رو خراب کرده مشت شد:
- حواستون باشه،محل برگزاری هم با افراد یونگ چول پر شده و این نسبت 60:40 ئه چون تعداد افراد بیشتری همراه ما هستن.درصد برنده شدنمون به اندازه کافی زیاده اما هنوزم باید اقدامات دفاعی رو انجام بدیم..
کریس لبخندی لطیف و پر از عزم راسخ و امید بخش زد:
+ با تمام احتمالاتی که ممکنه رخ بده،میخوام بگم که من شما رو دوست دارم و شما بهترین چیزی هستین که توی زندگی من وجود دارین.لطفا مراقب خودتون باشین و دعا کنید امروز هیچ کس رو از دست ندیم.
سرشون رو تکون دادن.میدونستن این یکی از بزرگترین و خطرناک ترین ماموریتاشون بود...ماموریت به پایان رسوندن فساد کریستال سیاه!.
همه اسلحه توی دستاشون بود و جلیقه ضد گلوله تن کرده بودن.به سمت ماشین رفتن.از طرف دیگه کریس کت و شلوار با ماسک سه بعدی که میتونست به راحتی اون رو به عنوان یه فرد جدید نشون بده پوشیده بود تا بتونه به صورت دزدکی و بدون اینکه مورد حمله دشمن و مورد سوظن قرار گرفتن بشه وارد محل جشن بشه.اسلحه مورد علاقش رو برداشت و سمت خودرو خودش رفت و به همه علامت داد که تا قبل از رسیدن به ایستگاه بازرسی دوم دنبالش بیان.

YOU ARE READING
𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐒𝐡𝐨𝐭
Romance❥︎ Main_couple: krisho ❥︎ Sub_couples: xiuchen - chanbaek - sehsoo ❥︎ genre:Romance,criminal,Angst,happy end ❥︎ Summery: وو ایفان و تیمش مامور میشن تا دختر یه تاجر موفق رو بدزدن و به قتل برسونن...اون دختر موفق شده بوده موقع یکی از جنایت ها اونا رو...