عصر به کتابخونه دانشگاه رفتم تا کنار جیمین، هوسوک، نامجون و جین درس بخونم.
رو صندلیای کنار پنجره نشستیم، هر از گاهی بین درس خوندن به بیرون نگاه میکردیم و از منظره لذت میبردیم.
آهی کشیدم و چشمامو مالیدم. خسته شده بودم.
"شماها خسته نشدین؟" نالیدم.سرشونو به نشونه تایید تکون دادن.
"من میخوام این هفته حسابی درسامو بخونم که بعدش با خیال راحت پارتیمونو بگیریم." هوسوک گفت، بقیه هم موافقت کردن.
هوم...
پارتی...
خوب بنظر میاد.این ترم هنوز فرصت نکرده بودیم پارتی درست حسابی بگیریم.
"خونهی خودت پارتیو میگیری؟ " من پرسیدم، یه دفعه مشتاق شده بودم.بهم دیگه نگاه کردن و شونه هاشونو بالا انداختن.
"آره" جیمین گفت.لبخندی زدم."پس قراره حسابی مست بشم..." دوستام بهم خندیدن.
درسو کلا فراموش کردیم و درمورد برنامههای پارتیمون و اینکه کیا رو دعوت کنیم صحبت کردیم
روز بعد، قبل از تمرین، مربی بهم یه پیام داد. ازم خواسته بود قبل تمرین برم ببینمش.بعد اخرین کلاسم به سمت زمین بازی رفتم و روتین همیشگیمو شروع کردم. لباسامو عوض کردم، وسایلو اماده کردم، حرکات کششی انجام دادم و بدنمو گرم کردم.
ساعتو چک کردم. شت دیر شد. دویدم به سمت جایی که قرار بود مربی رو ملاقات کنم. در حالی که نفس نفس میزدم رسیدم پیش مربی.
پشت میزش نشسته بود ولی تنها نبود. تهیونگ بهم نگاه کرد، پوزخندی زد و چشماشو چرخوند. توجهشو به سمت مربی برگردوند.
بهش چشم غره رفتم و فهمیدم داره منو نادیده میگیره.
کنار مربی نشستم.
"ببخشید دیر رسیدم..." مودبانه گفتم."باید با جفتتون صحبت کنم."
شت نکنه بخاطر دیروز میخواد توبیخمون کنه؟
امیدوارم اینطوری نباشه. من ادم انتقاد پذیری نیستم. اعصابم خورد میشه و زود از کوره در میرم."هر دوی شما بازیکنای با استعدادی هستین و توی تیم بهترینید... من میخوام که شما ازین ببعد دوتایی بازی کنید..."
"اما من نمیخوام که-"
مربی ساکتم کرد و صداشو بالا برد."اگه شما دوتا یاد بگیرید باهم دیگه خوب بازی کنید، مطمئنم تو مسابقات زیادی میتونید موفق بشید."
چپ چپ نگاهم کرد. دهنم باز مونده بود و میخواستم اعتراض کنم.
"تصمیمم قطعیه، من سابقهی جفتتونو میدونم و میدونم با استعدادین. پس یاد بگیرید خوب باهم دیگه کنار بیاید."چشم غره ای به مربیم رفتم، ازش عصبانی بودم که این تصمیمو گرفته.
به چه حقی میخواد اینکارو کنه؟ من که کنارهوسوک خوب بازی میکنم!
YOU ARE READING
Rival(VKOOK)🔞
Fanficکامل شده (درحال ویرایش)❗ جونگکوک هرچیزی که براش سخت تلاش کرده بود رو تو یک لحظه از دست داد... لحظهای که کیم تهیونگ با یک حقهی کثیف باعث شد جونگکوک شانس راه یافتن به المپیک رو از دست بده... سالها بعد جونگکوک کاپیتان تیم تنیس در دانشگاه بود که دانش...