حمله...

2K 313 0
                                    


هميشه جايي داستان شروع ميشه كه اونجا بويه خون بياد؛حداقل داستان ما اينجوري شروع ميشه.

پك سيلور،ساعت 4:30 عصر

_قربان قربان،جناب جئون،پك مون مورد حمله ي گرگينه هاي نايت قرار گرفته،امگاهارو بردن و آلفاها و بتاها اكثرا زخمي يا كشته شدن
+نيرو هارو جمع كنيد ميريم اونجا
_چشم
هرج و مرج همه جا كاملا واضح بود.امگاها ضعيف ترين و مهم ترين گرگينه هان و حالا قبيله ي اصلي امگاها مورد حمله قرار گرفته و اين خيلي بده.
جهنم شايد توصيف كمي براي وضعيت قبيله ي مون باشه،چوب هاي سوخته و خون هاي ريخته شده.آهي كشيد و دستور داد شروع به جست و جو كنن.همينطور در حال گشت زني بود كه نگاهش با نگاه كلافه ي نامجون برخورد كرد.
+نام اينجا چيكار ميكني؟
_يادت رفته جين جفته منه؟بنظرت چرا اينجام.
سرش رو تكون داد.بايد حركت ميكردن انگار هيچ چيزي اينجا نبود.
_يونگي زخمي هارو جمع كنيد و ببريد سمت بيمارستان مركزي،اون هاييم كه كشته شدن رو با احترام خاك كنيد.
+باشه
+قربان قبل از اينكه بريد يه خبر دارم،امگاي پك جناب كيم به همراه دو امگاي مرد ديگه پيدا شدن.
_خوبه به نامجون خبر بده.
+يكيشون ميخواد شمارو ببينه
_الان نه خودت حلش كن يونگي
يونگي سرش رو تكون داد و به يكي از بتا اشاره كرد به اون امگا رسيدگي كنه.
_اگه مشكلي هست به من بگو
+بتاها،اونا تو خطرن خودم شنيدم گفتن ميخوان آماده شن براي حمله به بتاها.
يونگي شوك زده سريع به خودش اومد و سمت نامجون رفت.
_نامجون بايد برگردي پك يالا احتمالا بخوان به اونجام حمله كنن
هر دو سريع تكون دادن و راه افتادن سمت پك بايد دعا ميكردن اتفاقي نيوفته.لعنت به پك نايت كه هرجا ميرفتن فقط سياهي به وجود مياوردن.

فلش بك،قبل از حمله پك نايت،قبيله ي مون،ساعت 3ظهر

خب محض رضاي فاك تهيونگ اصولا كم حرف...اين يه دروغ واقعيه تهيونگ پر حرف، شاداب و پر انرژيه و درحال حاضر جيمين فقط فقط ميخواد كلش رو به ديوار بكوبه چون فاك ته تمام مدت داره درمورد اين حرف ميزنه كه از آلفا متنفره!چرا!فقط چون يه آلفاي فاكينگ هورني تويه رات بهش گفته اون زيباست و ازش اجازه خواسته باهاش بخوابه!خب از نظر جيمين اون آلفا حتي جنتلمنم بوده؛چون،خب شما آلفاهارو نميشناسين اونا وقتي تويه راتن ديوونه ميشن اما اون آلفاي لعنتي از ته اجازه گرفته بود!
درسته كه پك هاي اونا به شدت روشنفكرن و خب همه به هم احترام ميزارن اما بازم.
_ياااااا كيم تهيونگ تمومش كن
خب ته ميخواست جواب بده البته قبل از اينكه با داد پدرش و اتفاقات يهويي بعدش محاصره بشه،فرياد پدرش،پرت شدن خودش و جيمين تو اتاقي كه براي زمان هيت بود،قفل شدن در،بويه خون،صداي فرياد بقيه،پيدا شدنشون توسط امگاي پك جين و حالا هم هنوز از تو شك در نيومده.پدرش كجا بود!
جيمين اما هوش و هواسش سرجاش بود،اين وسطا بويه تلخ آلفاهاي پك نايت و حرفاشون رو كاملا فهميده بود و به يكي از بتاهاي پك سيلور اطلاع داده بود!
زمان انتقام رسيده بود،پك نايت با اينكه كاري باهاشون نداشتن،ميخواستن به تمام پك ها حمله كنن..تنها اميدشون آلفاي جدي و خشن سيلور جئون و دست راست فاكينگ جذابش(از نظر جيمين)بود.
جيمين استرس و نگراني ته رو نداشت،اون خيلي وقت بود پدر و مادرش رو از دست داده بود!اما ته وابستگي شديدي كه به پدرش داشت اون رو حالا به مرز جنون كشونده بود؛ديدن جسد پر از خون و عطر تلخ و زهرماري اون گرگاي لجن زده يك جمله رو تويه ذهنش پر رنگ كرده بود.
"همتون رو با دندونام تيكه تيكه ميكنم"
و خب كي ميدونه كه يه امگا ميتونه از پس آلفاها بر بياد يا نه!
البته هر امگايي نه.
از تعداد كثير امگاي پك مون تنها سه امگاي مرد زنده بودن به علاوه ي آلفاي زخمي و بتاهايي كه كمتر زخمي شدن.
نامجون اجازه ي اينكه جين از كنارش تكون بخوره رو نميداد،ته و جيمين هم كنار جين بودن و حالا حدس بزنيد تو اين بل بشو چي ميتونه جذاب باشه؟
آلفايي كه حالا گرگ لعنتيش كلمه ي جفت رو نسبت به امگايي كه بجاي شبيه گرگ بودن شبيه يه جوجه است رو فرياد ميزنه؛البته كه جيمين هم فهميد و خب يونگي؟!اون خيلي خشك بود پس فقط دستور داد از امگاش محافظت كنن و حالا تهيونگ تنهاست!
محض رضاي فاك يونگي نميتونست كمي مهربون باشه و به اون امگاي تويه شك غمگين هم يه محافظ بده يا حداقل بزاره پيش دوستش باشه؟!
قطعا نه!يونگي تا زماني كه اسم جفتش نياد مهربون نيست!اوه اينم يه دروغه محضه!
خب با تلاش هاي زياد جين پر حرف تر از ته،تهيونگ بالاخره غذا خورد و صحبت كرد!اون تو پك سان مستقر شده بود و جيمين پيش جفتش!

پك سيلور،اتاق فرمانده كوكى

خب درگيريه ذهني قطعا چيزيه كه كوك هميشه دارتش!بدون شك اون درگيرترين خوددرگير تاريخ گرگينه هاست،آلفا هاي پك سيلور همه آموزش ديده بودن اما آلفاهاي ديگه نه،اونا يجورايي مرد خانواده بودن بيشتر تا مرد پكشون!حالا براي مقابله با پك نايت اون نياز به كمك داشت.كاغذ رو برداشت و شروع كرد به نوشتن.
" با توجه به شرايط پيش آمده از تمامي آلفاها و بتا درخواست مي شود براي آمادگي و دفاع از كل منطقه به پك سيلور آمده و براي تمرينات دفاعي و تهاجمي آماده شوند."
خب بيايد اميدوار باشيم جنگ بزرگي نشه وووو ميدونيد ديگه اين اطلاعيه رو تهيونگ نبينه!

________
سلام من برگشتم با يك فيك،شايدم ميني فيك جديد.
سوالي چيزي بود بپرسيد،قانونا رم با دقت بخونيد كه مشكلي پيش نياد.
و لطفا لطفا لطفا....ووت بدين....ريدينگ ليست كنيد....معرفي كنيد.
چون زماني كه حمايت باشه منم با شوق بيشتري مينويسم و قطعا داستان جذاب تري ميشه....
برامم دعا كنيد زود خوب شم😁🤧

Te QuieroWhere stories live. Discover now