•~ چرا عاشقمی؟
دلیلی براش ندارم ! ~•***
3 سال بعد..
مثل همیشه میخواست بازم تهیونگ رو متقاعد کنه به حرفش گوش کنه.
کنارش روی زمین نشست تا باهم نهار بخورن و در نهایت خواسته تکراری جین.همونطور که از کاسه برنج با تربچه اش میخورد دهنشو بازکرد تا چیزی بگه ولی تهیونگ زود تر از اون جواب داد.
× میدونم میخواستی چی بگی جین به هر حال من که همون جواب تکراری میدم لطفا غذات رو بخور.
+ ولی
× ولی بی ولی
+ بزار حرفمو بزنم ، ولی تو نیاز به یه جانشین داری ولی من قدرت به دنیا آوردن فرزند رو ندارم.
تهیونگ عصبی چاپ استیک های چوبی رو با حرص رو میز گذاشت.
× جین اصلا به حرفم توجه میکنی؟ میگم بچه نمیخوام . برای جانشین هم کریس هست.
بهتر بود فعلا دیگه اصرار نکنه وگرنه تضمین نمی کرد تهیونگ نزنه به سرش ، وقتی عصبی میشد خیلی ترسناک میشد.
***
ژان وقتی وارد اتاق ییبو شد مثل همیشه اونو با یه عالمه دارو و گیاه های عجیب غریب دید ، مثل اینکه باز داره یه دارو واسه مشکل باروری جین درست میکنه.
آهی کشید ، جفتش در حسرت بچه بوده ولی نتونسته بچه ای براش به دنیا بیاره و الان دلش نمی خواد کسی حسرتشو داشته باشه ، زیادی به فکر بقیه بود.
وقتی فهمید ییبو هنوز متوجه اش نشده اروم اروم نزدیکش شد و از پشت بغلش کرد و مساوی شد با هین بلندی که ییبو از سر شوک کشید .
بوسه ای رو گردنش گذاشت.
■ بازم داری دنبال یه دارو برای ..
□ نه الان دارم روی یه دارو ی دیگه کار میکنم اگه جنابعالی یهو مثل دزدا وارد نشی
ژان خنده بلندی کرد.
■ چجور دارویی؟
□ یجور دارویی که مرده هارو به زامبی تبدیل میکنه.
ژان ترسیده به عقب رفت.
ییبو نمیتونست خنده شو نگه داره تا میتونست قه قهه زد.
□ هی نمیخواد حالا اونجوری خوشکت بزنه ، وقتی سر به سر یکی میزاری باید منتظر جوابش باشی.
■ خیلی ترسناکی
□ حالا میخوای این دارو رو ، روی تو امتحان کنم؟
■ جدی میگی؟واقعا زامبی میکنه؟
□ نه بابا زامبی کجا بود.
راستش روی یه جور پادزهر.
VOUS LISEZ
• M F T S • | Complete
Loup-garou"عشق چیز عجیبیه ، عشق مثل آتش می مونه. یا میتونی از گرماش لذت ببری یا تو آتش عشقتون بسوزید. پس کسایی که ادعای عاشق بودن میکنن باید عواقب عشقشون رو در نظر بگیرن ، این چیزی بود که سوکجین بر عکس همه امگا هایی که به ضعیف بودن متهم میشدن ، اون قوی بود...