پسرِ مو بلند | 𝖫𝗈𝗇𝗀 𝖧𝖺𝗂𝗋𝖾𝖽 𝖡𝗈𝗒
-کامل شــده-
همه چی از اونجایی شروع شد که دال، پسرِ ۵ سالهی کیم تهیونگ، با دیدنِ موهای بلند و آبیِ پسری، اون رو "مامان" صدا زد و این بود اولین دیدارِ اون پسرِ مو بلند و تهیونگی که کلِ زندگیِ بعد از جدای...
با شنیدن صدایِ نوتیفیکشن از توی گوشیش نگاهش رو از سقف گرفت و با لب های آویزون نگاهی به پروفایل کسی که بهش پیام فرستاده بود انداخت.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
سرش رو محکم توی بالشت فرو کرد و جیغِ خفه ای کشید. 'چه وقت سوتی دادنه جونگکوک؟' با خودش گفت و سرش رو از بالشت بیرون آورد و به صفحه چتشون دوباره نگاه کرد و نفس عمیقی کشید 'نزار فکر کنه روش کراش داری!'
لب هاش رو جمع کرد و سعی کرد موضوعی بیاره وسط تا استرسش رو پنهان کنه.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.