سلام ...
رزا هستم و اين دومين فيكي هست كه مينويسم، و صد البته كه مثل اولي مسخره نيست!
چند وقتي ميشه اين ايده رو دارم و چند پارت ازش رو هم نوشتم و كسي رو هم نديدم كه با اين موضوع چيزي بنويسه پس تصميم گرفتم كه بذارمش.
موضوع و فضاي داستان متفاوته و من سعي كردم با خوندن فيك هاي بيشتر تا جايي كه ميتونم خوب بنويسمش پس ممنون ميشم اگه خوشتون اومد ووت بدين💕
پارت ها همشون به يه اندازه هستند و در روز سه شنبه ي هر هفته اپ ميشن.
YOU ARE READING
A DIFFERENT SUMMER
Fanfictionپسري كه تابستون هرسال براي ديدن دختر عموش كه بهش علاقه داره از انگلستان به اسپانيا ميره، چي ميشه به خاطر پسره ساكتي كه وارده زندگي دختر ميشه، مجبور شه از علاقه ي چندين سالش دست بكشه؟