پارت چهارم

1.9K 230 9
                                    

فلش بک

میز کناریش کرد پسر زیبایی رو میز کانریش رو بزور به بخشی ک انگار بخش وی ای پی بود میبیردن 

+ : ولتن دشتمو
چرا اونجوری حرف میزد!؟
اما با اولین نگاهش یه حسی بهش پیدا کرد  فکرش با نگاه. کردن به شخص روبه روی تهیونگ تمام شد
ابرویی بالا داد اون لوکاس بود نیشخندی رو لبش نشت

پس اون اون پسر ( ته ته ) مال خودش بود

..........

۱۰ نفر با اعضا وارد بار شده

# : ما رسیدیم

_ : هوم... برنامت چیه جیهوپ

# : یکی رو فرستادم دوربین هارو قطع کنه لوکاس حتما توی یکی از این اتاقاس  وقتی پیداش کردیم کار تمومه

_ : میدونم کجاس

~ : دیدیش ؟

_ : دیدم رفت تو اتاق ۱۴۰۲

# : دوربینا قطعه

_ : خوبه شروع میکنیم

یونگی اول از همه بادیگاردا درگیر شد ‌

_ : اینجا با من شما برین

به سمت اتاق حرکت کردن

درو ک باز کرد..
لوکاس رو پسر خیمه زده بود نمیدونست چرا اما
خیلی از این حرکت عصبی شده بود تفنگ رو به سمتش گرفت .
و شلیک کرد‌...

( پایان فلش بک)
___________________________________________

( یونگی)

بعد از تمام کردن کار بادیگاردا به سمت اتاق رفتن بعد از دیدن تموم شدن کار لوکاس جونگ کوک ازمون خواست کمی توی بار بمونیم

روی مبل وسط بار نشته بودم ک پسری رو دید ک دستاش میلرزید و ب سمت ما میومد  یچیزی مشکوک بود

مشروبات رو روی میز چیت  و خواست بره ک صداش زدم
÷ :  وایسا ، حرف بزن برا کی کار میکنی
پسر انگار عجله داشت خیلی مشکوک بود دیگه داشت عصبی میشد
اعضا بهش خیره بودن

* : چی شده یونگی ؟

÷ : گفتم برا کی کار میکنی( با داد )

* : میگم چیشدع داری میترسونیش

& : بخدا من بی تخصیرم فقط به من گفتم قرارع چیزی منفجرشه گفتن مشروب رو بیارم و زود برگردم و گرنه خودمم میمیرم

اعضا تعجب کرده بودن کی جرعت داشت همچین کاری کنه قراره چی منفجر شه؟

همه با صورت های تعجب داشتن فکر میکردن
با ترس زیر میز رو نگاه کردم بمب ساعتی زیر میز بود

با دادی ک زد همه متعجب بهش خیره شدن

÷ : بمب زیر میزه

۱۵ ثانیه تا انفجارش مونده بودتوی بار هیچکس نبود چطور شک نکرده بود

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

۱۵ ثانیه تا انفجارش مونده بود
توی بار هیچکس نبود چطور شک نکرده بود

همه اعضا به سمت در ورودی و خوروجی دویدن
اما درا قفل بود مشخصه ک یه نقشه برنامه ریزی شده بوده
9
8
7
6
5
4
3
2
1
و تمام ....
بمب منفجر شد
......

اینم از پارت چهارم ببخشید بابت تخیرم قراره امتحان ازمون بگیرم نیمه دوم ابان هم مدارس بازه از الان باید درس خوند🥺🤧

ووت و کامن یادتون نره❤️💜

۷ ووت و ۱۲ کامنت برای پارت بعد🥺💋

دوستتون دارم💚🧡

بنظرتون ی  داستان فیک دیگع بنویسم؟

بنظرتون اعضا چی شدن؟

دارک وبTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang