•Quiditch•

1.2K 243 32
                                    

Third POV:

سومین نفر داره نزدیک میشه . گریفیندور با ۱۰ امتیاز عقبه اگر هری ستاره ی جستجوگر اونها بتونه گلدن اسنیچ رو بگیره برنده میشن، ولی به نظر میرسه امروز کمی حواسش پرت شده. اما خب همه میدونن هری پاتر فقط تو خوابش میتونه اسلیترین رو شکست بده.

هری صدای لی رو از اطراف ورزشگاه شنید، بجای اینکه بهش دلداری بده فشار بیشتری بهش وارد میکرد. قلبش تند تند میزد و دستش عرق کرده بود در حالی که داشت اطراف رو زیر و رو میکرد تا ی اثری از گلدن اسنیچ ببینه. اون میتونست دراکو رو اطراف خودش ببینه که اونم دنبال سر نخی برای پیدا کردن اون توپ طلایی کوچولو بود . 

دراکو احتمالا صورتش بخاطر نتیجه ی نه چندان خوبی که در بازی در جریان بود؛ درهم بود.

هری چرخید و به نقطه ی دیگه ای نگاه کرد ، وقتی درخشش یک چیز طلایی رو نزدیک دروازه های گرفیندور دید بلافاصله جارو رو پایین اورد و به جلو خم شد ، دراکو به سرعت متوجه شد و خودش رو جوری تنظیم کرد تا بتونه سریعتر حرکت کنه.

"اسنیچ دیده شد..‌. دراکو مالفوی تقریبا گرفتش ولی..‌. اون(هری)انجامش داد. اون یبار دیگه انجامش داد. هری پاتر گلدن اسنیچ رو گرفت"

هری به محض اینکه اون رو گرفت احساس کرد وزنه بزرگی از رو شونه اش برداشته شد و برگشت به پسر بلوندی که کنارش بود نگاه کرد.

به محض اینکه هری به زمین برگشت دوستاش دورش جمع شدند.
"من میدونستم که تو میتونی اینکار رو انجام بدی ." هرماینی جیغ زد و بدون اینکه فکر کنه بهش های فایو داد و بغلش کرد.

"تو فوق العاده بودی پسر، باید میدیدی مالفوی چجوری بهت خیره شده بود." رون مکث کرد و به بازی فکر کرد،"در واقع ، اون رو ولش کن ، جوری که بهت نگاه میکرد غیر عادی بود، مثل کسایی که هنوز عاشق اکسِ  شونن." رون گفت و هری با ی نگاه گیج شده بهش خیره شد. " گرچه تو رو نادیده گرفتن ولی عالی بازی کردی ، گریفیندور برد." رون تشویقش کرد و هری رو بغل کرد .هری از هردوشون تشکر کرد و با دیدن جینی به سمت رختکن رفت.

" هی جینی ."

"اونجا خیلی خوب بودی ، افرین." جینی ازش تعریف کرد و هری رو بغل کرد.

هری مطمئن بود که عرق کرده ولی به نظر نمیرسید جینی متوجه اش شده باشه، یا اگر هم متوجه شده باشه اهمیتی نمیده.

هری دهنش رو باز کرد که تشکرکنه و ی مکالمه کوچیک رو شروع کنه که احساس کرد یکی از پشت بهش برخورد کرد و به طور احمقانه ای تعادلش رو از دست داد و روی زمین افتاد . و وقتی که زانوش به زمین برخورد کرد صدای تیک شنید.

How to kiss a wizard (Persian translation)Where stories live. Discover now