Night on bald mountain(2).p4

132 42 19
                                    

Night on bald mountain
p4

شیائو ژان پشت میز نشست و به غذا ها نگاه کرد ... به سه نفری که با بهت بهش نگاه می کردند .. لبخندی زد

[+چرا نمیاین ؟ میگم ... حتما میگم ]

تهیونگ پشت ژان رفت و محکم به سرش ضربه زد

[- نصف بیشتر نصف عمرم رفت ]

ژان سرش رو بین دست هاش گرفت و ییبو مدام سرش رو بررسی می کرد تا مطمئن بشود مشکلی برای ژان پیش نیامده .. از آنطرف کوک با زور تهیونگی که میخواست برای  دومین بار هم ژان رو بزند گرفته بود ... و جیمین فقط میخندید البته کار درست هم فقط جیمین انجام میداد

[+ بسه دیگه کوک تهیونگ رو ولش کن دفعه بعدی بزنه ... خودش میدونه چه بلایی سرش میاد .. ییبو توهم بسه سرم شکست هی چپ هی راست و جیمین یکم دیگه بخند تا با سرامیک یکی بشی ... بشینین غذا بخورین دیگه ... گشنمه  ]

تهیونگ خودش رو از دست کوک ازاد کرد و غذاهای روی میز رو پایین گذاشت و روی میز نشست

[- تا نگی چه خبر شده بود و میخوای چیکار بکنی من بلنددددددددددد نمیشم ]

ییبو به کوک نگاهی انداخت

[* نجاتمون نمیدی ؟]

کوک دستش رو بالا اورد و شانه ای بالا انداخت

[× شرمنده ولی از پسش برنمیام الان بخصوص که گشنش هم هست توانایی خوردن همه ی مارو داره ... ژان توعم ناز نکن و بگو دیگه نمیبینی کم مونده یه بمب داخل خونه منفجر بکنه ؟]

[+ هنوز که منفجر نکرده ]

[- شیائوووووووووووووو ژاااااااااااااااااااان خیییلییییییییییی خری اوکی ؟ ]

ژان نانی که برداشته بود رو روی بشقابش گذاشت و به تهیونگ که الان از عصبانیت قرمز قرمز شده بود نگاهی انداخت

[+کوک الان خودش منفجر میشه ... باشه باشه اصلا نمی خوام یکی رو بر اثر انفجار از دست بدم ]

با حرف ژان کوک و ییبو هم کنارش نشستند ... جیمین هم که حوصله ی داستان تکراری نداشت

[+اگه تهیونگ هم از میز جدا بشه ... ( با دیدن
چشم های ریز شده ی تهیونگ .. لبخندش رو جمع کرد ) اوکی ... میگم ... چرا تند برخورد میکنی ]

《 فلش بک 》

بعد از دادن جعبه ی کوچک به یوبین و برگشتن به اتاقش ... مدام داخل اتاق راه میرفت .. منتظر پیامی از یوبین بود

با صدای گوشی با سرعت خودش رو به گوشی رساند ... با دیدن پیام یوبین لبخندی زد

" حله "

خوشحال بود که شبی که رییس پلیس رو به رستورانی دعوت کرده بود یکم از اثر انگشت و دی ان ای مرد رو دزدیده بود ... حالا اینجا خیلی خوب به کمکش می رسید ..

slave?! no! save (bjyx/kookv)✔Where stories live. Discover now