slave?!no!save!! . p11

102 35 8
                                    

SLAVE?!NO!SAVE!!
p11

وانگ ییبو دوباره مست بود ... انقدر نوشیده بود که حتی نمی توانست درست راه برود ... ییبو با تک تک سلول هایش به ژان وابسته بود ... با تک تک سلول هایش عاشق ژان بود

یک ساعت اگر با ژان حرف نمیزد اگر نمیدیدش نابود میشد ... میمرد ... و حالا که حتی دیگر نمیدانست چند روز است ، ژان رو ندیده بود

حتی به شنیدن صدای ژان راضی بود ... صدا هم نشد فقط میخواست نفس های ژان رو بشنود بهش امید بدهد که ژان حالش خوب است .

اما این هم ازش گرفته شده بود ... روی زگینی که معلوم نبود ماله کجاست نشست ! باید از یوبین و بچه ها معذرت خواهی میکرد

وقتی رسیدند ولی خبری از ژان نبود عصبی شده بود و یوبین رو زده بود ولی ان مرد چیزی بهش نگفت ... فقط مراقب ییبو بود !

آهی کشید ... ژان دوست خوبی پیدا کرده بود ... رفتارش این چند روز خیلی تغییر کرده بود ... ییبو ، ژان رو میخواست ... اصلا فقط همین که بهش میگفتند ژان حالش خوب است ... اذیت نمیشود برایش کافی بود

صدای قلبش  رو میشنید ... قلبش هم ترسیده بود نه بهش میگفتند ژان کجاست و نه حتی میگفتند حالش خوب است.

سرش گیج میرفت ... کل دنیا دور سرش میرخید ... دوباره ژان خیالی رو دیده بود ... درسته ! ییبو خیلی بیش از حد به ژان وابسته بود ولی این وابستگی نبود که زباد بود ... ترس و نگرانی ییبو بود

ییبو یکبار قبلا خانواده اش رو از دست داده بود ! و الان .... کاری که انجام داده بودند ... کاری که در ان دخالت کرده بودند ... نگرانی های زیادی برای سالم بودن اعضا داشت !

ییبو میترسید
ترس بزرگ ییبو " از دست دادن " است
و ییبو هرکاری کرد تا این ترس رو از بین ببرد نشد ... ییبو خوب میدانست از هرچیزی بترسد اتفاق می افتد و این خود به خود ترسش رو بیشتر می کرد .

     __________♤♤♤♤__________

شیائو ژان با موهای خیسش بازی میکرد و در عین حال به جکسونی که نمیدانست چطور موهایش رو با حوله خشک کند ، نگاه میکرد

اخمی کرد و با نچ نچ به طرف جکسون رفت .. حوله رو گرفت و شروع به خشک کردن موهای جکسون کرد

لبخندی روی لب های خوشرنگش نشست .. به یاد روز هایی که خودش برای جکسون موهایش رو خشک میکرد ، افتاد

کاش همه چیز درست پیش میرفت !

باز هم کاش .... کاش هایی که فقط درد رو زیاد میکنند و تاثیر دیگه ای ندارند !

《 دیگه داریم به اخرهای داستان میرسیم جکسون ... شاید هم تازه قراره شروع بشه ... نمیدونم ! اگر زنده ماندم برات حتما بقیه اش که تازه شروع میشه رو میگم 》

slave?! no! save (bjyx/kookv)✔Where stories live. Discover now