پارت 28 📜

6.5K 993 205
                                    

کاور مثل همیشه بی ربط عه فقط عکسشو میدوستم :/

🕸️🕸️🕸️🕸️🕸️🕸️🕸️🕸️🕸️🕸️🕸️🕸️🕸️

تهیونگ و کوک هر دو شروع کردن به داد زدن : کمکککک!

جیمین : شما کصخلا دارین چ غلطی میکنین!!

کوک که دیگه صورتش سرخ شده بود گفت : اگه منظورم منم، که دارم سعی میکنم از این خراب شده بیام بیرون. و اگه منظورت تهیونگ عه که داره قسمت های خصوصی بدن منو نگاه میکنه!

نامجون : ن دقیقا به چ دلیل فاکی ای تو شورت نداری و دامن پاته؟!

جین برگشت سمت نامجون : الان وقت این حرفا نیست نامی! بریم نردبون بیاریم.

جیمین : دیوونه شدین؟ هیچ نردبونی انقدر بلند نیست که سه طبقه بره بالا.
تازه اگرم باشه تا بخوایم پیدا کنیم و من که زور اوردنشو ندارم جین هم تازه کونش گشاد شده بهش فشار میاد!
نامجون هم هرچقدر هرکول باشه یه نفره نمیتونه نردبون رو بکشونه اینجا.

جین پرید و دست جیمین رو گاز گرفت!
جین : تو چیکار به کون من داری پسره ی....

نامجون : ولش کن ولش کن! به خودت مسلط باش فعلا اون یکی رو نجات بدیم بعدا بیا اینو بکش!

جیمین دستشو محکم گرفت و گفت : چرا انقدر وحشی شدی جین هیونگ!

تهیونگ به کوک گفت : شاید بتونم انگشتمو بکنم تو سوراخت بعد مثل قلاب بکشمت بالا!

کوک : ته ته ممنون میشم اگه خلاقیت به خرج ندی!

جیمین : حداقل بگو اون اتاق کوفتی کجاست که ما بیایم بالا.

تهیونگ : نمیدونممم. یه جایی توی طبقه ی سوم بود!

جین:...
نامجون :...
جیمین :...
کوک :....

یهو در اتاق باز شد و هوسوک در حالی که تهیونگ رو کنار میرد گفت : آی کیو اعشاری عزیز! حتی اگه کور هم بودن تا الان می‌فهمیدن توی طبقه ی سومین!

و یه پای کوک رو گرفت و گفت : بکشش.

و هر دو با تمام توانشون کوک رو بالا کشیدن.

وقتی هر سه تا کف اتاق نشستن کوک از هوسوک تشکر کرد و ناچارا به تهیونگ هم لبخند زد! هر چند ترجیح میداد با همون شورتی که به جای این که تو پاش باشه تو دستش بود خفش کنه!

هوسوک یه نگاهی به اون دو تا کرد : مهمونی دخترونه گرفته بودین؟!

کوک : بیا بعدا راجبش صحبت کنیم. الان فقط میخوام برم حموم و لباس های خودم رو بپوشم و تو اتاق عزیز خودم بخوابم.

هوسوک : کدوم اتاق؟ یادت رفته که سوخته؟

....

تهیونگ دست به سینه نشسته بود و با اخم غلیظ به بقیه نگاه می‌کرد که تو نشیمن جمع شده بودن و هر هر میخندیدن!
توی دلش برای جونگ کوک خط و نشون می‌کشید و جونگ کوک با این که این رو میدونست اما کرم خودش رو ریخته بود!

📜 rumor / شایعه 📜Where stories live. Discover now