Chapter 8

370 82 42
                                    

" Movies , Drinks and ....the Baby "

"فیلم ، نوشیدنی و ...بچه "

" ۳ نوامبر ۱۹۹۷"

" ساعت ۶ عصر "

دوش پنج دقیقه ای گرفت و بعد پوشیدن یه تیشرت سفید و شلوار مشکی راحتیش از اتاق بیرون رفت

هیونگش رو دید که تو آشپزخونه در حال ریختن پاپ کورن ها توی کاسه بزرگ بود. بجای کت و شلوار یه تیشرت گشاد طوسی با شلوار همرنگش تنش بود.

-کمک نمیخوای ؟

پسر بزرگتر به جونگکوکی که به اپن تکیه داده بود نگاه کرد و لبخند زد

_ اونارو ببر بزار روی میز

جونگکوک به حرف هیونگش گوش داد و بقیه خوراکی هایی که تهیونگ نشونش داده بود رو برداشت و سر میز رفت

_ کوووک

تهیونگ از توی آشپزخونه داد زد و توجه جونگکوک رو جلب کرد

-بله هیونگ ؟

_ میگم سن قانونی توی کره چند ساله ؟

جونگکوک ناخداگاه با صدای بلند خندید . تهیونگ سرش از توی آشپزخونه در آورد و به جونگکوکی که رو مبل از خنده پهن شده بود با تعجب نگاه کرد

_ به چی میخندی بچه ؟

کوک بالاخره تونست خنده اش رو کنترل کنه

- چه اهمیتی داره ؟ اون بطری های سوجو توی یخچال همین الانشم برای منه !

با بیخیالی گفت و شونه بالا انداخت بنظرش تهیونگ زیادی پاک و معصوم بود البته داشت فکر می‌کرد اگه یه مدت با خودش و جیمین و یونگی بگرده درست میشه مخصوصا با جیمین اون پسر معلم فوق العاده ایه

تهیونگ در حالی که سوجو به دست از آشپزخونه بیرون میومد چشم غره ای به پررو بازی های پسر کوچیکتر رفت و بطری هارو روی میز گذاشت و بعد سمت دستگاه پخش رفت

نگاهی به فیلمایی که تو قفسه مرتب چیده شده بودن انداخت

_ چی نگاه کنیم ؟

جونگکوک مشتی پاپ کورن توی دهنش چپوند و در همون حال جواب داد

- ادوارد دست قیچی

[فیلم به شدت پیشنهادی با بازی جانی دپ عزیزم ]

تهیونگ ابرویی بالا انداخت و بعد پلی کردن فیلم کنار جونگکوک جا گرفت

_ جانی دپ فن؟

- Hell yeah bro !

جونگکوک در جوابش با ذوق گفت و به تلویزیون خیره شد

هوا یکم سرد بود و جفتشون تیشرت داشتن پس تهیونگ پتوی نازکی که از توی اتاق آورده بود رو از روی دسته مبل برداشت . خودش رو به جونگکوک نزدیک تر کرد و پتو روی جفتشون انداخت

Miracle [BTS AU]Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora