محتویات آب پرتغال رو پایین فرستاد و روبه برادرش گفت:_باید بیشتر از هر چیزی مراقب خودت باشی..!
جیمین لبخند گرمی به ته هدیه داد و بعد از جاش بلند شد تا برای رفتن آماده بشه.
ته هم بعد از جمع کردن میز بلند شد و خودش رو برای دادگاه حاضر کرد.
اون هیچ مدرکی نداشت تا بتونه دادگاه رو قانع کنه که این پرونده چیزی بیشتر از یک قتل خانوادگی داخل بیمارستانه! به خاطر همین واقعا نمیدونست توی دادگاه باید چی بگه.
با پوشیدن پالتوی بلند و مشکی اش از خونه به سمت دادگاه حرکت کرد.
به محض ورود به دادگاه، افسر هان سراسیمه و با عجله به سمت تهیونگ اومد و درحالی که نفس نفس میزد با حرص و عصبانیت گفت:+جناب دادستان! شمارو جایگزین کردن!
تهیونگ به شدت تعجب کرد اما فرم صورتش هیچ تغییری نکرد. با صدای بم و محکمش هان رو مخاطب قرار داد و پرسید:_منظورت چیه که من رو جایگزین کردن!
+جناب دادستان! از طرف دادستانی به دادگاه نامه زده شده که شما تصادف کردین و حالتون برای حضور در دادگاه مساعد نیست!
ته اخم هاش رو تو هم کشید.
کسی از قضیه ی تصادفش خبر نداشت چطور ممکن بود به گوش دادستانی رسیده باشه!
درسته که قفسه ی سینه اش درد داشت و بدنش کوفته شده بود و یکمی هم دست و ابروش پاره شده بود اما به هیچ عنوان اونقدری وخیم نبود که نتونه به دادگاهش برسه.
عصبی بود اما سعی میکرد ظاهرش رو حفظ کنه تا همین الان توی همون سالن دادگاه فریاد نزنه که این بازی رو هرچه سریعتر تمومش کنین.
اون از شرایط روحی خودش خبر داشت. میدونست که نباید اعصابش به هم بریزه وگرنه عواقب جالبی نداره.
اون حرفه ای بود و می دونست توی این شرایط فقط و فقط حفظ کردن ظاهرش به شدت مهمه.
با اخم کمرنگی رو به افسرهان پرسید:_چه کسی جای من قراره توی دادگاه حاضر بشه؟!
هان بلافاصله جواب داد:+به گمونم دادستان لیم هستن.
ته نفسش رو به آرومی آزاد کرد. دادستان لیم! اون دختر رو به هیچ عنوان قبول نداشت. از همون دانشگاه وقتی که لیم عاشق برادرش شده بود و توی اون زمان توسط جیمین رد شده بود، رابطش با ته به هم خورده بود و از اون روز فقط به عنوان رقبای هم جلو میرفتن، هیچ راهی برای صحبت باهم براشون نبود!
با خونسردی ظاهری ای که تونسته بود به دست بیاره به افسر هان اشاره کرد تا بره.
نفس هاش تند شده بود و رگ های پیشونیش باد کرده بود.

KAMU SEDANG MEMBACA
𝐏𝐀𝐈𝐍!
Fiksi Penggemarتهیونگ پسری که از بیماری چند شخصیتی رنج میبره بعد از چهار سال دوری از اطرافیانش وقتی که حالش کمی بهتر میشه به سئول برمیگرده و به همراه برادرش جیمین برای نابودی بلک سوان میجنگه! دریغ از اینکه بدونه بلک سوان... °ژانر: جنایی، رمنس، اسمات، روانشناسی،مرم...