علامت تهیونگ: +
علامت جونگکوک: -''پیشی''
سوم شخص
دختر موهای تهیونگ رو در دست گرفت و بزور نشوندش روی صندلی ..
+ایییییی
دختر: ببسن من حوصله ندارم ناز شما هارو بکشم الان میشنی اینجا تا میکاپت تمون شه بعد هم میری روی استیج و میرقصی همین ک گفتم!
+ب..باشه
دختر: این رنگی روی موهاتو برای خودشه یا رنگ موی مصنوعی؟
+برای خودشه
دختر: فک کنم رنگ موهای خودت قشنگتر باشه وگرنه قهوه ای تیره هم بهت میاد
و شروع کرد به آرایش کردن تهیونگ .. و به خاطر جیغ جیغ های تهیونگ کرم پودر نزد .. لباشو سرخ کرد
با سایه ی طوسی و به گوش هاش گشواره زد .. خواست ب دمش هم چیزی وصل کنه ک سوراخی پیدا نکرد...دختر: باید دمت رو سوراخ کنم
+نهههههه دمم
دختر بدون توجه ب حرفای تهیونگ جایی نسبتا در ته دم تهیونگ سوراخ کرد و گوشواره هارو انداخت
گوشواره ها
تهیونگ اشک روی گونه اش رو پاک کرد .. دختر ب گوشش یک پاپیون وصل کرد و نوبت به چوکر رسید
چوکر رو گردن تهیونگ کردزنجیر چوکر رو بهش وصل کردن و مردی اومد و اونو توی قفس کشید..تهیونگ سعی کرد گریه نکنه چون
میکاپش بهم میریخت و این ب نفعش نبود !کم کم پرده ها بالا رفت و اون قفس ها نمایان شدن چندین تا هیبرید توش بود قفس ها پلاستیکی بود و این تعجب آور بود
میز جئون کنار استیج بود یعنی نه خیلی وسط و نه خیلی دور..جونگکوک با اخم ب قفس ها نگاه کرد .. هیبرید های خرگوش بَره گربه پلنگ و.. داخل اونا بود ..سرجمع ۸ قفس اونجا حضور داشت
در قفس های باز شدن و هیبرید ها تک تک خارج شدن .. آهنگ شروع ب پخش شد اونها سرجای خودشون
رفتن .. رقصی رو هماهنگ شروع ب اجرا کردن .. یونگی بی خیال سرش رو تو گوشیش برد ..جونگکوک هم ک دید بیشتر اونها دخترن به هوسوک چپ چپ نگاه کرد .. دختری در اونجا شروع ب سوت
زدن کرد هیبرید پاندا بودکوک چشماشو بالا برد .. بعد پنج دقیقه رقص گروهی تموم شد و هیبرید ها پراکند شدن بعضی هنوز میرقصیدن و بعضی دیگر از استیج پایین اومده و شروع ب اغوا کردن آدم ها کردن ..
چشم کوک به پسری با دم و گوش سفید گربه افتاد ک اونجا نشسته و با لبای آویزان و دستی ک زیر چونش
گذاشته با حالتی ک انگار بدش اومده بهشون نگاه میکنه ...جونگکوک حس میکرد عقل از سرش پریده
اون پسر اونجا چیکار میکنه ؟ باید توی مجموعه برده های جئون باشه نه این ک با اون لباس باز(لباس باز ) جلوی پیرزن های چروکیده بشینه .. باید بره توی اون زیر زمین جزو پسرای خاستنی اونجا میشد همچنین کو میتونست ازش پول زیادی در بیاره..شاید خودشم امتحانش میکرد !
بالاخره هیبرید ها رفتن جونگکوک به سمت هوسوک برگشت و شروع ب صحبت کردن
-اون هیبرید ..
هوسوک: همونی ک داشتی نگاهش میکردی؟
-اره ..
هوسوک: خوب؟
-میخوامش!
هوسوک: جئون متاسفم اون مال من نیست برای لی هست
جونگکوک از جاش بلند شد و به سمت میزی پر از آدم های کثیف تر از خودش رفت بوی الکل و پریکام می امد ..،درست عین زیر زمینش..چو چندین بار از اونچا استفاده کرده و بهش مدیونه شاید بشه ازش خرید
کوک: های مستر پشم
چو: سلام چی شده ؟ از این ورا ؟
کوک: اون هیبرید گربه
چو: خوب ؟
کوک: میخوامش
سوال: توقع نداشتید ک همون اول عاشقش میشد ! جررر
BINABASA MO ANG
• gray world •
Romance🚫رایتر هرچی چرت توی ذهنش بوده رو به روش نابلدی نوشته و به اصرار ریدر ها پاک نشده 🚫 تهیونگ هیبرید گربه که توی دنیای بیرحمی زندگی میکنه ... جایی ک اون رو فقط ب چشم برده میبینن جونگکوک پسری ک داخل کثافت و کار های کثیف غرق شده کشتن براش شده عادت او...