و تو نفس های داغش رو حس می کنی که گردن و پایین بدنت رو قلقلک میدن. حتی صداش نوع دیگری از آتش بود که تو رو از درون شعله ور می کرد. طغیان احساساتت باعث می شد تا ماهیچه هات از درون ضعف کنند.
اگه فقط می تونستی این لحظه رو مثل کاغذ تا کنی و توی جیبت بگذاری. اگه می تونستی این لحظه رو برداری و با خودت همه جا ببری. به هر طریقی. در هر زمانی.
چون تو می دونستی... می دونستی که اگه اون نبود... هیچ وقت همچین حسی نداشتی.
این.
همین الان.
سکس داشتن نیست.این عشق ساختنه.
✔Original wattpad link: https://www.wattpad.com/story/56563799-in-places
VOUS LISEZ
[Completed] •⊱ In Places ⊰• (ChanBaek) Persian Translation
Fanfiction⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅ فن فیکشن ترجمهای In Places | در مکان ها کاپل: چانبک ژانر: فلاف، رومنس، فول اسمات نویسنده: HahuYeah مترجم: KittenHoney (@smilic_) خلاصه: دو تا همکلاسی؛ بغل دستی؛ دوست و... دوست پسر؟ رابطه ی عاشقانه و اسماتی که حول چ...