~Writer~
با حس دستای فلیکس روی شونه ش و هل داده شدنش به عقب به خودش اومد و با فهمیدن کاری که کرده شوکه عقب کشید و با ترس به چشمای شوکه ی فلیکس نگاه کرد:"ف..فلیکس..م..من..ببخشید..توضیح...نمیدونم...وای...فلیکس..من..."
نتونست جمله شو کامل کنه..
مغزش درحال حاضر فقط فرمان فرار کردن میداد
پس سریع بدون اینکه منتظر ریکشن فلیکس بمونه از جاش بلند شد و بدون پوشیدن یا برداشتن چیزی کفششو پوشید و از خوابگاه خارج شد.ولی فلیکس توانایی انجام هیچ کاری رو نداشت
نمیتونست هضم یا تحلیل کنه..، دقیقا چه اتفاقی افتاده بود؟
سرجاش نشسته بود و به جای خالی کسی که چند لحظه پیش اجازه ی بوسیدنش و به خودش داده بود ، خیره شده بود...
.
.
.
._چیز کیک چه طعمی بگیرم هیونگ؟
+خودت همیشه چه طعمی میخوری؟
_شکلاتیی ولی خوب میخوام یه طعم جدید و امتحان کنم..پس..نظرتو بگو , زود باش.
+خیلی خوب ، عاممم...بنظرم چیز کیک پرتقالیشو بگیر قیافه ش خوبه.
بعد از تموم شدن خریدشون همینطور که طبق عادتی که طی دوسال بعد از دبیوشون بدست اورده بودن، سمت خوابگاه قدم میزدن و از میلک شیک نوتلای تو دستشون میخوردن.
_میگم هیونگ! ما دوساله هر وقت میایم بیرون میلک شیک نوتلا میخوریم چرا تا حالا طعم دیگه شو امتحان نکردیم؟
+امروز کلا زدی تو فاز امتحان کردن طعمای جدید؟
جیسونگ با این حرف زد زیرخنده و دو طرف لبای مینهوهم با دیدن لبخند سنجابکش به سمت مخالف هم کشیده شدن.
.
.
.
.
رو تختش دراز کشیده بود و کامنتای استیارو زیر برنامه ی جدیدشون میخوند که مینهو از حموم مشترک اتاقشون اومد بیرون+چی نگاه میکنی؟ خوابت نمیاد؟
با لبخندی که بخاطر استیای کیوتشون روی لباش بود سرشو به سمت مینهو چرخوند تا جوابش و بده ولی به محض برگردوندن سرش لبخندش از روی صورتش محو شد
و البته چشماشم محو مینهو شد..
موهای خیسش روی روی عضله های شکمش میچکید و خوب این چیز جدیدی نبود
چون ازونجایی که هم اتاقین زیاد این چیزارو دیده بود
ولی..
اونا سیکس پک بودن؟!!_ه..هیونگ تو کی سیکس پک درآوردی؟
مینهو دست خشک کردن موهاش با حوله کشید و با تعجب به جیسونگ نگاه کرد
دو هفته ای میشه...متوجهش نشده بودی؟!جیسونگ آب دهنش و قورت داد
نمیتونست روی جواب دادن به سوال مینهو تمرکز کنه چون همه ی تمرکزش روی صدای توی مغزش بود که بعد از دیدن اون عضله ها شروع به جیغ کشیدن کرده بود.+هی! جیس خوبی؟ انقدر چیز عجیبیه که سیکس پک درارم؟
با لحن شاکی مینهو به خودش اومد و دستاش و تند تند به دو طرف تکون داد:" نه نه لینویا!! فقط..عام..میدونی فقط..عام..داشتم به این فکر میکردم که خودمم رو درآوردن سیکس پک تمرکز کنم..هه هه.
مینهو با شنیدن جوابش اخم کرد:"هی حتی فکرشم نکن بخوای سیکس پک دراری!!"
هان ابرویی بالا انداخت:"چرا؟؟!"
اخم مینهو از بین رفت و استرس نامحسوسی به جونش افتاد:" عام..خوب..همینجوری قشنگ تری بنظرم"
جیسونگ با جواب مینهو ذوق کرد ولی سعی کرد نشون نده:" حالا فعلا که قصدشو ندارم ولی شاید یه روزی کار کنم روش"روش و به سمت مخالف مینهو برگردوند و گذاشت لبخند سنجابیش که از ذوقش بود خودشو نشون بده.
مینهوهم با خیال راحت ازینکه سوتیشو جمع کرده ، بعد از پوشیدن لباساش رو تختش دراز کشید و پرده شو کشید.هان دوباره به خوندن کامنتا ادامه داد که با یچیزی مواجه شد:
/هم فندومیای عزیز من یه فن فیکشن با کاپل مینسونگ نوشتم. خوشحال میشم به این لینک برین و ازش حمایت کنین~~~همیشه میدید که طرفداراشون واسه همه ی اعضا اسم کاپلی انتخاب کردن و حتی چندباری هشتاشون دور هم جمع شده بودن و ویدیوهایی که فنا به عنوان آنالیزِ مومنتا گذاشته بودن، میدیدن و از تحلیلاشون خندشون میگرفت.
ولی تا حالا نشده بود که چیزایی که فنا درموردشون مینویسن و بخونن
ازونجایی که جدیدا یه حسایی نسبت به هیونگش پیدا کرده بود شاید امتحانش بد نبود؟
یعنی میتونست با کمک این نوشته ها به درک بهتر احساساتش کمک کنه؟
با تردید وارد لینکی شد که اون فن گذاشته بود و شرو به خوندن کرد.ولی سوال اینجاست که جیسونگ حدس میزد چه اتفاقایی بعد از خوندن اون فن فیکشن قراره بیفته؟؟
°
•
•
•
نظرتون؟👀امیدوارم دوسش داشته باشین^~^
لاو یو آل~♥︎
![](https://img.wattpad.com/cover/303617097-288-k52285.jpg)
YOU ARE READING
❦ D̶̶e̶̶p̶̶t̶̶h̶ ̶O̶̶f̶ ̶L̶̶o̶̶v̶̶e̶ ❦
Fanfiction-فک کنم کاملا عاشقش شدم... ×عاشق کی؟! با تعجب و کمی ترس به جایی که صدا ازش شنیده شد برگشت: -کی اومدی؟؟ Main Couple•• MINSUNG ~ Other Couples•• HYUNLIX ~ CHANMIN ~ Genre•• Fluff ~ Real life ~ Romance ~ Smut~