~Writer~
×خیلی خوب همگی واسه امروز خسته نباشید!
با شنیدن این جمله از طرف استف همشون با ناله روی زمین ولو شدن.
شیش ساعت بدون وقفه رقصیدن کم نبود!جیسونگ آب و از روی زمین برداشت و با ولع نصف بطری و خالی کرد.
خواست سمت کوله ش بره ولی چشمش به مینهویی خورد که مبهوت به یه جا خیره شده بود.
رد نگاهش و گرفت ولی به جز دیوار به نتیجه دیگه ای نرسید.
بطری آب دیگه ای برداشت و به سمتش رفت:" هیونگی؟"مینهو بدون اینکه تغییری توی مبهوت بودن چهره ش ایجاد بشه به جیسونگ نگاه کرد:"هاه؟!"
پسر کوچیکتر به این حالت هیونگش خندید و بطری و تو بغلش انداخت:" تشنت نیست؟"
مینهو که انگار تازه یادش اومد تشنشه بطری و سریع برداشت و بعد از زمزمه ی ممنون هانی بطری و به لباش چسبوند.
با دیدن حرکت سیبک گلوی مینهو ، پسر دیگه آب دهنشو قورت داد و سعی کرد به جای دیگه ای نگاه کنه.با پاشدن مینهو دوباره نگاهش جلب پسر شد.
_بیرون سرده کاپشنتو بپوش هیونگ.
مینهو لبخند زد و موهاشو بهم ریخت.
هر دو به سمت رخت کن رفتن تا لباساشون و عوض کنن.
چانگبین با دیدنشون لبخند دندون نمایی زد:" همه سوار ماشین شدن زود بیاین " و بعد از تموم کردن جمله ش از رخت کن خارج شد.مینهو تو یه حرکت تیشرتشو از تنش درآورد که جیسونگ چشماش درشت شد.
الان داشت تاثیر اون فن فیکشن و جمله های عجیبش و حس میکرد.
از کی تاحالا با دیدن بدن برهنه ی مینهو ضربان قلبش نامنظم میشد؟
برای دومین بار تو اون روز آب دهنشو از هیجان ناخواسته ی درونش قورت داد و روش و اونور کرد.مینهو که خیلی نامحسوس ریکشنای پسر کوچیکتر و زیر نظر گرفته بود ، با برگشتنش نیشخند زد.
**فلش بک**
انگشتش نوتیف بالای صفحرو لمس کرد و منتظر موند..
بعد از چند ثانیه صفحه ی پر از نوشته ای باز شد که باعث شد بیخیال کنجکاوی بشه و بی توجه به اینکه چه چیزی داخل اون نوشته ها جا گرفته گوشی و سرجاش برگردونه..ولی تو لحظه ی اخر چشمش به اسمش افتاد..
صبر کن چی؟
یکم چشماشو روی متن چرخوند و با دیدن دوباره ی اسمش چشماش درشت شد.
کاور بالای نوشته ها رو که چیز واضحی از تصویرش معلوم نبود لمس کرد.چیزی که میدید و باور نمیکرد!
جیسونگ فن فیکشن میخوند؟!
اونم نه هر فن فیکی - کاپل خودشون؟
ابروهاش و با شگفتی بالا انداخت و به ژانر داستان نگاه کرد.
با دیدن کلمه ی اسمات که جلوی ژانر نوشته شده بودن کم مونده بود با اب دهنش خفه شه-حالا دیگه نمیتونست جلوی رفع کنجکاویشو بگیره-
میتونست امیدوار باشه این فقط خودش نیست که حسش چیزی فراتر از دونسنگ و هیونگه؟لینک اون بوک و به لپتاب خودش ایمیل کرد و بعد از بستن برنامه ، گوشی جیسونگ و کنار بالشتش قرار داد.
لپتابش و روشن کرد و بعد از وارد شدن به لینک مشغول خوندن شد.
**پایان فلش بک**
هر چند نمیتونه منکر تحریک شدن و تا صبح درد داشتن کمرش بخاطر قسمت اسماتش بشه-
اونم فقط به خاطر اینکه ناخوداگاه ذهنش جیسونگ و درحالی که به کمرش قوص داده به تصویر کشیده بود..
و عذاب وجدانی که بعد از تصورش داشت-ولی جیسونگم همینارو خونده بود نه؟
حداقل اینو فهمیده بود که پسر کوچیکتر بهش بی میل نیست و باعث میشد بخواد همین الان محکم بغلش کنه و در گوشش چندین بار 'دوستت دارم' و زمزمه کنه...!با اینکه میخواست به سنجابکش سریعتر اعتراف کنه ولی باید اول مطمئن میشد که جیسونگ فقط محض سرگرمی اونارو نمیخوند و واقعا بهش احساسی داره یا نه-!
طی یه تصمیم یدفعهای برگشت و دستاشو دور کمر جیسونگ حلقه کرد و از پشت بغلش کرد-
جیسونگ شوکه سرجاش بیحرکت موند و سعی کرد با نفسای عمیق ضربان قلبشو نرمال کنه ولی با وجود مینهویی که سفت از پشت بهش چسبیده بود اینکار تقریبا غیر ممکن بود.-_ه-هیونگ؟
+هومم؟
_خ-خوبی؟ چیزی شده؟
مینهو بخاطر لکنت پسر لبخند قشنگی روی لباش نقش بست:"نوچ"
دستشو روی قلب پسر کوچیکتر گذاشت و با حس تند بودن ریتمش لبخندش بزرگتر شد.
الان بیشتر امیدوار بود-
نفس عمیقی از آرامش وجود پسرش کشید و بعد از بوسه ی سطحی و سریعی که روی لاله ی گوشش گذاشت ، ازش جدا شد و با برداشتن کوله ش از رختکن خارج شد-حالا این جیسونگ بود که تو این دنیا نبود و توی رویاهاش سِیر میکرد-
دستشو روی قلبش گذاشت:" اروم باش لعنتی الان سکته میکنم!"
حقیقتش واقعا ترسیده بود که با این سرعت قلبش از کار بیفته-
جای لبای مینهو روی گوشش هنوز داغ بود و حسش میکرد..
لبخند بزرگی زد و از ذوق شروع به پریدن کرد-
خوشحال بود-گوشه ای از ذهنش میگفت که داره الکی بزرگش میکنه ولی قلبش میخواست اتفاق چند لحظه پیش و به خودش بگیره-
پس چرا که نه؟
کوله اش و برداشت و لی لی کنان به سمت ون جلوی کمپانی رفت.
°
•
•
•
های~تا الان روند داستان و دوست داشتید؟
امیدوارم از این پارتم راضی باشید^~^
لاو یو آل~♥︎
YOU ARE READING
❦ D̶̶e̶̶p̶̶t̶̶h̶ ̶O̶̶f̶ ̶L̶̶o̶̶v̶̶e̶ ❦
Fanfiction-فک کنم کاملا عاشقش شدم... ×عاشق کی؟! با تعجب و کمی ترس به جایی که صدا ازش شنیده شد برگشت: -کی اومدی؟؟ Main Couple•• MINSUNG ~ Other Couples•• HYUNLIX ~ CHANMIN ~ Genre•• Fluff ~ Real life ~ Romance ~ Smut~