_چون مادر چانیول باعث مرگ پدر مولان شد، چون اون تمام این سالها مولان و عذاب داد و به هر طریقی سعی کرد تا یونگپو رو...نوه خودش و کنار بزنه اون هم فقط برای اینکه یه آلفا نیست!
+لعنت...
مرد چینی روبیشتر به خودش فشرد و روی صورتش غر زد.
+بیهوش نشو لعنتی...من کجا ببرمت؟؟اون ابهت وجذبت کجا رفت؟؟
به جادهی پیش روش نگاه کرد و زیر لب غر زد...
×خیلی راحت میتونی ببریش هتل اوه سهون و خودت و خلاص کنی!
سمت جسم بیهوش کنارش برگشت و با حالتی کلافه دستی بین تار موهای به هم ریختش کشید.
×اما بعد به احتمال 80درصد باید خطر رو به رویی با بکهیون و به جون بخری!
دستهاش رو دور فرمون حلقه کرد و غر زد...
×اههه...لعنت بهش!
به تکرار نگاهی سمت لوهان انداخت و همون طور که ماشین روبه راه مینداخت، از سفت بسته بودن کمربندش مطمعن شد.
×خب شیولوهان...قراره تو خونهی من بخوابی!
به سختی جسم سنگین لوهان رو روی شونههاش انداخت و وارد آسانسور شد، توجهش به سرخی گونههاش جلب زد و لبخندی بی اختیار روی صورتش نشست.
هرگز این لحظه روتصور نمیکرد که کراش چند سالش رو روی دوش اون هم در حالی که هشیاری نداره برای بردن به خونش حمل کنه، دعا میکرد که جونگ کوک خونه نباشه و طبق معمول شب روبیرون بمونه.
انگشتش رو به حسگر فشار داد و دریک حرکت خودش رو به سرعت داخل فضای اپارتمان پرت کرد، قبل از اونکه کفشهاشون رودربیاره صدای به هم خوردن ظرف، گوشهاش روتیز کرد و در نتیجه سهونوحشت زده به سالن خونه خیره شد.
ظاهراً جونگ کوک خونه بود و این اصلا خبر خوبی به نظر نمیرسید.
قبل از اونکه عقب گرد کنه، سایهی قامت هم خونهایش روی زمین افتاد و بعد از اون صدایی متعجب خطابش کرد.
:سهون؟؟
با لبخندی مضطرب سمت خونه برگشت و همون طور که جسم لوهان روبه بغل داشت، سر تکون داد وگفت :
ESTÁS LEYENDO
𝑭𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 ➪ Revenir-----Chanbaek Virsion
Romance◈𝑭𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 ➪ #Revenir 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ➪ Chanbaek 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 ➪ Romance, Angst , Smut , Omegaverse امگا آلفا پس چرا من رایحهٔ سکس و حس نمیکنم؟! تو من ما میدونیم نتیجهٔ عشقی که به تنفر تبدیل شده چیه؟؟ چند سالم بود؟ من و شبیه کی دیدی؟! چه شباهتی ب...