PART,01

50 13 30
                                    

*باگز بانی

I don't know if you could take it
Know you wanna see me nakey, nakey, naked
I wanna be your baby, baby, baby
Spinning and it's wet just like it came from mytag
White girl wasted on that brown liquor
When I get like this I can't be around you
I'm too lit to dim down a notch
Cause I could name some thangs that I'm gon'do
Wild, wild, wild
Wild, wild, wild
When I'm with you, all I get is wild thoughts

با صدای بلند آهنگ ریحانا ابتدا به نظرم آمد در یکی از اتاق های دنس کلاب Master of luxury night بیدار شده ام اما وقتی خودم را از شر ملافه‌ای که به دست و پایم پیچیده بود خلاص کردم، توانستم رختخواب و فضای اتاقم را تشخیص بدهم.
نگران بودم و زمانیکه به طبقه‌ی پایین رفتم دلیلش را فهمیدم...
سه تفنگدار درحالیکه با داد و بیداد «افکار وحشی» را تکرار می‌کردند، باسن‌های مبارکشان را نشان پدرِ منحرفشان می‌دادند و ادوارد بود که با افتخار و رضایت به پشتشان سیلی می‌زد.

ضبط را خاموش کردم و جوزف که با قیافه‌ی دردمند کف دستش را از روی شورت به باسنش می‌مالید گفت:

- سلام دایی.

- سلام. افکار وحشی درد هم داره؟

با شیطنت خندید و من فکر کردم بدبختانه پسر به پدر رفته؛ انگار راه دیگری نداشته باشد، چون اگر به مادرش می‌رفت مکافات بود... همین حالا جولیا را رها کنی می‌رود راهبه می‌شود. آن وقت‌ها می‌گفت: «هرگز‌ اجازه نمی‌دهم لب‌های مرا لب‌های آغشته به الکل ببوسد.» خدا گذاشت توی کاسه‌اش و دو سال بعد با ادوارد که مشروب‌خوار قهاری بود ازدواج کرد.

از تیشرت زرد جیکوب که نصف کمرش را زیر میز گرد گوشه‌ی سالن پذیرایی جا داده بود گرفتم و بیرون کشیدم‌اش. لپ‌هایش سرخ شده بود و نفس نفس می‌زد.

- چی می خوای؟

- صبح بخیر دایی. جایدن توپو انداخته اونجا.

به جایدن نگاه کردم که گردنش را با انعطاف عجیب و ترسناکی به عقب چرخانده بود.

- تو چرا پشتتو فوت میکنی؟

- می‌سوزه.

خنده‌ام گرفته بود.
توپ را به دست‌های خرابکار جیکوب سپردم و به طرف ادوارد که روی کاناپه لم داده بود رفتم. تیشرت یقه گرد سفید و شلوار سرمه‌ای به تن داشت. صورت بیضی شکلش خندان بود.

- خوب خوابیدی؟

- اونا فقط پسربچه‌ان.

- خوش به حالشون.

- وقتی باهاتم فقط فکرهای وحشی دارم...
واقعا؟!

- اینجا سرزمین آزادیه. تو میخوای بگی پسرهای من نمی‌تونن فکرهای وحشی داشته باشن؟

- خفه شو لطفاً.

- اصلاً میدونی چیه؟

- نه نمی‌دونم.

LULLABYWhere stories live. Discover now