:تهیونگ شروع به گفتن شرطای فعلی کرد
خب ببین تو باید یه سری فرم هارو پر کنی تا عضو کینگ روم بشی بعد میتونی انتخاب کنی که اینجا تو کینگ روم بمونی و به
وضیفه ای که بهت میدیم عمل کنی یا بری خونت و بدون هیچ حرفی از اینجا بازم به وضیفت عمل کنی
چند ثانیه ای طول کشید که کوک حرفای تهیونگ رو تحلیل کنه و بعد چند دیقه طول کشید که بین دو گزینه انتخاب کنه
"خب اگه برگردم و به کاری که میگن عمل کنم مثل همیشه تو اون خونه خالی تنها زندگی میکنم و اگه اینجا بمونم؟ اگه اینجا بمونم میتونم پیش هوسوکم باشم"
میتونم اینجا بمونم و هر وقت بخوام خانوادمو ببینم؟+
تهیونگ تو دنیای دیگه ای بود و داشت کوک رو میدید که به طرز کیوتی در حال فکر کردنه و حالا سوال غیر ممکن کوک اون رو از خلسه شیرینش بیرون کشید
!معلومه که نمیتونه وقتی هوسوک نتونست
یا برای همیشه تو کینگ روم بمونه وکاملا در اسایش به کارش برسه و یا خونه و زندگی یک نواخت قبلیش.
اما جوابی که تهیونگ داد دور از قانون بود و خودشم دلیل حرفش رو نمیدونست اما چیزی باعث میشد در ان لحظه کار هایی جز منطق انجام بده
اره میتونی اما زمانی که من بهت اجازه بدم_
کوک خوشحال شده بود و زنده بودن احتمالی هوسوک اونو راضی نگه داشته بود
اما وضیفم چیه؟+
ما به هکر های حرفه ای نیاز داریم تا هر کاری در حوزه تخصصیشون داشتیم انجام بدن_
همین؟+
اره همین_
کوک یجورایی بخاطر اون ازمون ورودی خوشحال بود چون هم هوسوک رو پیدا کرده بود و هم کاری در حوزه تخصصیش پیدا کرده بود
خب در همین حد کافیه بدونی که من وی مدیر سایت و تو کینگ عضو کینگ رومی_
و بعد یه سری کاغذ رو روی میز جلو کوک گذاشت
این فرم هارو پر کن و به اون یارو که دم در ایستاده بده بعد اون بهت کارتتو میده_
کوک به مردی که تهیونگ میگفت نگاه کرد و بعد سرشو به نشانه باشه تکون داد
اون کارتی که بهت میده مثل شناسنامت میمونه که هر جایی تو کینگ روم بهش نیاز داری_
و کجا باید زندگی کنم؟+
"تهیونگ پوزخند دندون نمایی زد چون یاد جمله ای که به بقیه گفته بود افتاد"اینجا پایان زندگیه
اما اینبار با لحن ملایمی لب زد
همه طبق کارتشون یه اتاق مشخص و با امکانات کامل دارن اما من بهشون گفتم یه اتاق بزرگ تر و بهتر اماده کنن_
KAMU SEDANG MEMBACA
King Room(vkook)
Romansaاونا ناخواسته بهم گره خوردن و حالا شدن تنها خواسته هم. کاپل اصلی: ویکوک کاپل فرعی: یونمین، نامجین