Part 8

32 13 2
                                    


با دهن باز، تنها با نور گوشی وسط کلبه مخوف اون هم ساعت ۳ نیمه شب ایستاده بود و به خون‌های خشک شده کف زمین و تشک تخت وا رفته خیره شده بود.

اینجا چه اتفاقی افتاده بود؟ همه اسباب و اثاثیه کم کلبه کهنه بود و گرد خاک و تار عنکبوتِ نقش بسته روشون نشون از خالی بودن کلبه به مدت طولانی می داد.

ترسیده با لکنت گالف رو صدا زد : گالف ؟ اینا چیه؟ کار توعه؟ لعنتی تو کی هستی ؟

نور گوشیش قطع و وصل میشد و میو فهمید که گالف داره بهش علامت میده.

محکم شاخه درخت رو به کف زمین پرت کرد و با عصبانیت فریاد کشید: لعنت بهت گالف! میخواستی اینجا رو نشونم بدی که بفهمم اگه از اون خونه کوفتیت نرم منم به این حال و روز در میاری؟

صدای پایی از کنج کلبه که فرقی با کوبیدن پر قدرت کف پا به چوبه های زمین نداشت، میو رو به اون سمت کشوند.

میو : دیگه چی میخوای؟ باهات بیام بالا که پِخ پِخم کنی؟

و همونجا ایستاد.

حالا علاوه بر صدای کوبیده شدن پا، صدای مشت های پی در پی از دیوارهای چوبی به گوش می رسید و همین دلیلی شد که میو همراه با روح خشمگین گالف به اتاقی که منظور گالف بود، بره.

با پایین کشیده شدن دستگیره در، میو فهمید که گالف ازش میخواد در رو باز کنه پس آروم دستگیره رو پایین کشید ولی دست دیگه اش رو سمت مجسمه ناپلئون بناپارت که بهش نزدیک بود، برد تا در صورت نیاز ازش برای دفاع خودش استفاده کنه.

دستگیره در رو پایین کشید و سریع لامپ رو روشن کرد.

به محض روشن شدن با اتاقی مواجه شد که شباهتی با سالن کلبه نداشت.

همه وسایل اتاق تمیز و سالم بودند و چیدمان و وسایلش نشون میداد صاحب اتاق سن کمی داره.

داخل تر رفت و با دقت به وسایل نگاه کرد.

میو در حالیکه یکی از فیگورها رو بررسی میکرد، گفت : گالف اینجا کجاست؟

و با صدای کشیده شدن چیزی روی دیوار نگاهش رو به دیوار پشت سرش داد.

عکس پسر جوونی با لباسهای جشن فارغ‌التحصیلی بهش لبخند میزد.

به چهره اش خیره شد.اون عکس بی شباهت به پسری که به محض ورود به خونه پلاک ۱۷ با سر و شکل داغون از تو آینه بهش نگاه میکرد، نبود.

فیگور رو سرجاش گذاشت و با انگشت اشاره عکس رو به گالف نشون داد : این تویی؟ آره؟ چه بلایی سرت اومده گالف؟

به عقب برگشت تا به تابلوهای روی دیوار نگاهی بندازه که همون موقع در اتاق بسته شد و صدای شیون بلند زنی به گوش رسید.

میو ترسیده سمت در حمله برد و به در کوبید تا در رو باز کنه.

میو : هی درو باز کن...گالف؟ درو باز کن... کمک... کمکم کنید...

Plaque 17 ( پلاک ۱۷ )Where stories live. Discover now