جیمین، زیباترین فرشته ی مقرب دنیای آسمان ها، همیشه غم عمیقی رو با خودش حمل می کرد... هیچکس جرات نمیکرد از اون الهه ی زیبایی بپرسه که چی به سرش اومده که سال هاست داره غم و اندوهش رو به دوش میکشه...
کی می دونست، شاید اون فرشته هنوز هم چشم به راهِ معشوقه ی شیطانیش بود... شیطانی که به جیمین قول داده بود هر جوری که شده، فرشته ی معصوم رو از این بهشت نجات میده و مال خودش می کنه، ولی در نهایت معلوم شد که همه ی حرف ها و قول های اون شیطان، دروغ محض بوده...
اما جیمین دوست نداشت باور کنه که عشق عزیزش، از سادگیش استفاده کرده و برای همیشه ترکش کرده... جیمین شاید از دستش دلخور بود، ولی هنوز هم اون پسر رو با تمام وجودش می پرستید و با اینکه می دونست دیگه هیچ وقت قرار نیست ببینتش، ولی هر روز، حسرت دیدارش رو می کشید :))