"تو! ردیف دوم سمت راست! رد شدی... میتونی بری"پوف کلافهای کشید و با دستش شقیقههاش رو ماساژ داد.
این دهمین نفری بود که رد شده بود و جونگکوک واقعا کلافی شده بود که از بین سی نفری که برای آزمون رقص اومدن، تنها فقط پنج یا شش نفرشون واقعا بلد بودن برقصن...هر چند که همونا هم خیلی عالی نمیرقصیدن!با دیدن دختری که اون وسط پاش لیز خورد و نزدیک بود بخوره زمین، اعصابش بیشتر خورد شد و با صدای بلندی داد زد:
"هی تو اون وسط!!"
با دست به دختر اشاره کرد و ادامه داد:
"گند زدی به رقص! همین حالا برو گمشو بیرون!! بدو"دختر با ترس به سمت در دوید و با بیشترین سرعت ممکن از اون مکان خارج شد.
جونگکوک سرش رو توی دستاش گرفت و نفس های عمیق میکشید.
یونگی اومد نزدیکش و دستش رو روی شونهش گذاشت."آروم باشید سرورم!"
این نه تنها باعث نشد جونگکوک آروم شه، بلکه حتی باعث شد اعصابش بیشتر از قبل هم خورد بشه.
"مین یونگی! هزاران بار بهت گفتم من رو "سرورم" صدا نزن"وقتی صدای خندهی ریز یونگی رو شنید سرش رو بالا برد و به لبخند لثهایش نگاه کرد.
خودش هم با دیدن لبخند یونگی لبخند زد و بعد از اینکه یکم آروم شد شروع کرد به بلند صحبت کردن:"خب دیگه رقص بسه خانمها! میتونید برید استراحت کنید! و یونگی؟ میشه بری سراغ اون دختری که آخرین نفر ردش کردم؟"
همگی با خوشحالی به امپراطورشون تعظیم کردن و ازش تشکر کردن.
طبق رسم قدیم چوسان، زنان باید برای آزمون سی دقیقه متوالی میرقصیدن و هر خطای کوچیکی موجب اخراج شدنشون میشد!
اما امپراطور جئون هر دفعه وقتی میدید خستهن بهشون رحم میکرد و بعد از ربع ساعت پایان رقص رو اعلام میکرد... حتی با وجود اینکه این کار بیاحترامی به رسم و رسوم چوسان محسوب میشد!همه مردم کشور عاشق پادشاه جوونشون بودن چون برخلاف بقیهی پادشاهها خیلی دلرحم بود و همیشه محترم بود.
هر چند که همه میدونستن این اخلاق رو از کی به ارث برده...
جئونمیونگهونگ!
بهترین و مهربون ترین پادشاه کره تا به امروز...
پدر جونگکوک!و با اینکه افراد زیادی قیافهی پادشاه جدیدشون، پادشاه جئونجونگکوک، رو ندیده بودن، همهی مردم کشور میدونستن پادشاه جئون جدید بسیار زیباست چون هر کسی که تا به حال دیده بودش میگفت که توی ثانیهی اول فکر کرده که اون یک الههست از بس خوشگله و خوش قد و بالاعه!
هر چند که همه باز هم میدونستن این قیافه و هیکل رو از کی به ارث برده...
میناینگیونگ!
زیباترین زنِ دوران چوسان...
مادر جونگکوک!
و اما قد بلند و بدن خوشحالت جونگکوک هم مثل پدرشه...
YOU ARE READING
Buchaechum || Kookv
Historical Fiction🌸✨بوچاچوم: رقص سال نو✨🌸 Mᴀɪɴ Cᴏᴜᴘʟᴇ: 𝗞𝗼𝗼𝗸𝘃 Sᴜʙ Cᴏᴜᴘʟᴇ: 𝗬𝗼𝗼𝗻𝗺𝗶𝗻 Gᴇɴʀᴇs: 𝗵𝗶𝘀𝘁𝗼𝗿𝗶𝗰𝗮𝗹, 𝗿𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲, 𝘀𝗺𝘂𝘁, 𝗰𝗼𝗺𝗲𝗱𝘆,𝗵𝗮𝗽𝗽𝘆𝗲𝗻𝗱 +تو برای فرار از گارد سلطنتی خودتو انداختی توی بغل پادشاه! فکر نمیکنی این ریسکش یکم با...