پایان یافته 🪧
• fic : but he tastes like love
• couple : vmin
• fluf/romance (smut)/slice of life
هیچی فقط
اون مزه‌ی عشق میده!
برای آشنایی با داستان ها "حرف دل" رو بخونید 🖤
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
- الان رسیده ؟ همین الان ؟ تو این سیل ؟! رسیده بوسان !
هیورین خندید و با نیشخند معنی داری خودش رو روی تخت دوم انداخت. لیسا که هنوز هم از پاسخ ارسالی مطمئن نبود ، خشمگین سمت دختر برگشتگ - هیو میشه تمومش کنی ؟ خودت شروعش کردی .. اه خدای من اگه انقدر میخواستی ببینیش خب میرفتی باشگاه !
هیورین به خنده افتاد. - اره درسته. اونی که خیلی مشتاق بود جکسون و ببینه من بودم.
لیسا نفسش رو کلافه بیرون داد و خودش هم روی تخت نشست. سعی کرد توجه هیورین رو از کتاب توی دستش بگیره و به خودش جلب کنه.
- هیو ! هیو با توام !
هیورین کلافه کتاب رو بست و روی تخت نشست. - چت شده ؟ مگه یه فرصت نمیخواستی که باهاش حرف بزنی ؟ خب اینم فرصت. اگه دقت کنی میبینی که همه چیز مهیاست. دریا ، شمع ، ساحل ، بارون ! کلبه ی چوبی ! لعنت بهتون اخه شما چند نفر دیگه چی برای عاشق شدن نیاز دارین ؟
لیسا نگاهش رو به پنجره ی بارون گرفته دوخت و تایید کرد: - با این که میدونم حق با توعه اما .. ممطئن نیستم که چیزی برای گفتن دارم یا نه. چیزی که بین ما بود یه کشش جسمی بود .. نه چیز بیشتری .. نه مثل چیزی که بین جیمین و ته وجود داشته.
- مطمئنی که جک هم همچین فکری میکنه ؟ - مطمئن نیستم چون اصلا نمیتونیم با هم حرف بزنیم اما اون ادمی نیست که خیلی از این دیدگاه دور باشه . به نظرت غیر از اینه ؟
- به نظرم ادمها باید به خودشن فرصت بدن . نه یک بار نه دو بار بلکه هر بار که فرصتی پیدا شد . حالا اون فرصت میتونه یه فرصت جنسی ساده باشه ! باور کن لیسا. ادمهای زیادی رو دیدم که همنیجوری ادم زندگیشون و پیدا کردن. - و تو هممون و به امید جفت کردن جمع کردی و کشوندی تا اینجا. مشاور خونواده ای چیزی هستی ؟ نکنه پنهانی از ما روانشناسی میخونی ؟
هیورین خندید و دوباره روی تخت دراز کشید.ویک دست رو زیر سر برد و جواب داد : - دیدن چیزی که بین شماهاست فقط دو تا چشم میخواد نه روانشناسی. همونطور که برام واضح بود جیمین عاشق تهیونگه ، همونطور که برام واضح بود هوسوک درگیرِ رز شده ، همونقدر هم برام واضحه که تو و جک حداقل باید در مورد هر چیزی که بینتون هست حرف بزنید. در واقع شاید همه چیز به یه دوستی ساده ختم بشه اما اصلا دلت میخواد همون دوستی ساده رو هم از دست بدی ؟ لیسا .. الان نمیشه به راحتی دوستی پیدا کرد. این و میدونستی ؟ ارزش نداره که به خاطر یه کلکل بچگونه جکسون و از دست بدی. حتی اگه تا همیشه فقط دوستت باقی بمونه. میفهمی دارم از چی حرف میزنم ؟
