_ فرمانده آتو؟!
دختر جنگجو نزدیک به کاپیتان جانگ شد
+بله کاپیتان
_قصر تو دست کیه
+درحال حاضر وزرأ از وزیر اعظم حرف شنوی دارند کاپیتان،به نظر میرسه میخوان امپراتوری رو در دست بگیرن....
_افرادت آماده ان
+آماده ان کاپیتان
×کاپیتان....
جانگ به افراد مسلحه اش نگاه کرد که توسط آراِم رهبری میشدن
مرد جنگجو شمشیرشو به لباش نزدیک کرد و آروم بوسید
نگاهشو به کاپیتان داد×هم خودمون آماده ایم هم شمشیرهامون....
•••
تن سبک پسرکو روی کولش انداخت
ترسیده اطرافشو میپایید و بغض کرده بود
بدنش لرزش آرومی داشت
با نشستن دانه سرد برف روی گونه ملتهبش آسمونو نگاه کرد
اشکاش رد خنک برف رو پوشش داد_س...سرورم
با شنیدن صدای زنانه ای نگاهشو ترسیده به بغل دستش داد
با دیدن خدمتکار جوانش لبخندی زد+یونا شی
یونا خودشو به امپراتور ترسیده و پسری که روی کولش حمل میکرد رسوند
دستشو شتاب زده به گردن پسری که الان متوجه شده بود پیشکاره رسوند و نبضشو چک کرد
لبخند کوتاهی زد+م..من از دستش دادم...
دختر خدمتکار با تعجب به هق هق های ریز امپراتورش گوش داد
دوباره نبض پسر رو چک کرد_عالیجناب باید ببریمش خوابگاه من،اونجا امنه...هنوز نبض داره سرورم
امپراتور با چشم های گشاد شده به دختر نگاه کرد
+اون...اون زنده است؟!
دختر لبخند آرومی زد و اطرافشو دوباره چک کرد
_بله سرورم....حالا عجله کنید تا ما رو ندیدند
•••
با قدم های آروم حرکت میکرد
اما این مانع از پیچیدن صدای قدم هاش در سالن نمیشد
دستی به ریش سفید رنگش کشید
به مقابل تخت پادشاهی که رسید دستشو با ملایمت خاصی روی دسته های تخت کشید
لب پایینشو گاز گرفت و آخرین پله رو هم پیمود
برگشت و دستاشو به دسته های تخت رساند
قصد نشستن داشت که صدایی متوقفش کرد

KAMU SEDANG MEMBACA
~𝚈𝙸𝙽☯︎𝚈𝙰𝙽𝙶~
Fiksi PenggemarComplete~ -اوهوم..تو میشی بره و من گرگ من باید دنبالت کنم تا بگیرمت و بعد جاهامون عوض میشه . . couples:sope,kookv,namjin Start: ~1 November 2021~ End:~3 September 2022~