☪نبض زندگی☪

870 57 14
                                    


بی حس و با چشم‌هایی که نای باز کردنشون رو نداشت، به رو به رو خیره بود.

نوزادِ دختر توی بغلش تکون می‌خورد و برای خودش ناخداگاه می‌خندید.

تمام تلاشش رو می‌کرد که به دختر دو روزه‌ش نگاه نکنه تا بیشتر از این وابسته‌‌ش نشه!

هوا سرد و زمستونی بود، با شنیدن صدای عطسه از طرف نوزاد، بینیش رو بالا کشید و پتوی گرم نوزاد رو بیشتر دورش پیچید تا سرما نخوره.

هرچی که باشه، اون نمی‌خواست نوزاد رو درحالی که مریض شده به اون خانواده بده.

نوزاد بی خبر از این که مادرش، فقط تا چند دقیقه دیگه همراهشه، دست‌های ریزش رو توی هوا تکون داد که باعث شد انگشت‌های کوچیکش لای موهای بلند مادرش بپیچه.

جنی چشم‌های خیس از اشکش رو بست و موهاش رو به پشت هدایت کرد و بدون نگاه کردن به نوزاد، دست کوچیکش رو پایین گذاشت.

می‌دونست همین الان هم جونش رو برای دخترکش می‌ده اما نمی‌خواست باور کنه!

اون به هیچ عنوان نمی‌تونست دخترش رو بزرگ کنه!

نه خونه‌ای درست داشت، نه پولی، و نه همسری کنارش که بتونه ازش حمایت کنه!

با دیدن ماشین بنزی که نزدیک می‌شد، چشم‌هاش برای بار هزارم پر شد.

ساک نوزاد رو روی شونه‌ش انداخت و بلند شد.

زن و مرد، از ماشین پیاده شدن و سمت جنی حرکت کردن.

جیمین با ناراحتی نزدیک دوستش شد و دست همسرش رو گرفت.

_جنی تو...

جنی با بغض به سرعت ساک رو به دست جیمین داد.

نفس پر بغضی کشید و بدون نگاه کردن به چهره‌ی دخترش، اون رو توی بغل رزی قرار داد.

_ل...لطفا خوب ازش مراقبت کن...

بی حرف دیگه ای، پشتش رو کرد و به سرعت از زوج فاصله گرفت.

جیمین با ناراحتی نفس عمیقی کشید و دستش رو پشت کمر همسرش گذاشت و با هم سوار ماشینشون شدن.

نوزاد از احساس غریبگی و بوی عطر زنی که بغلش کرده بود، صورتش جمع شد و گریه کرد...

اون به این بو ها وابسته نبود...

صدای قلب مادرش رو احساس نمی‌کرد!

اون، به بوی ساده و ملایم مادرش عادت داشت...

به صدای آروم قلبش عادت داشت...

رزی با ناراحتی نگاهی به همسرش انداخت و کمی نوزاد رو تکون داد.

_جیمین بی قراری می‌کنه...

_عزیزدلم این جوجه پیش ما امانته، هم من و هم تو بعد از 12 سال جنی رو به خوبی می‌شناسیم! می‌دونی که طاقت نمیاره و چند روز دیگه میاد و جوجه رو می‌بره...ما این چند روز باید به خوبی ازش مراقبت کنیم.

oneshots taennie Donde viven las historias. Descúbrelo ahora