وقتی مستی حساب نیست.
درسته ؟Warning ⚠️
اسمات داره این چپتر ( جدا خودمم پشمام ریخته )بچه ها اگه واقعا اسمات داشت و سرکار نبودیم از جایی که اسمات شروع میشه تا جایی که تموم میشه علامت میزنم اگه دوست نداشتین نخونین
سیریوس
بالاخره ، خونه جلوشون پدیدار شد. بعد از ده دقیقه پیاده روی ، بالاخره خونشون رو پیدا کرده بودند. به نظر میرسید سیریوس واسه پیاده روی خوشحاله. به نظر میرسید مونی یکم مستی از سرش پریده که خیلی خوب بود. اونقدر هوشیار بود که بتونه خودش راه بره ، ولی نه اونقدر که دستای سیریوس رو ول کنه. سیریوس پیش خودش لبخند زد و پشت دست مونی رو با انگشت شصتش نوازش کرد.
میخواست دوباره مونی رو ببوسه. میخواست اینچ به اینچ بدنش رو ببوسه. فاک، فقط میخواست یه کاری کنه که مونی بیاد.
تا حالا هیچوقت با احساساتش به مونی رو به رو نشده بود. ولی الان واضح شده بود که خیلی زیاد و طولانی تر از اونچه که بتونه اعتراف کنه ازش خوشش میومد. اینجوری نبود که بترسه که به مردم بگه هم از دخترا و هم از پسرا خوشش میومد. _ دوست هاش احتمالا خودشون میدونستن_ بیشتر از این میترسید که بگه از مونی خوشش میاد. نمیدونست چرا. شاید بخاطر این بود که از بین معدود پسرهایی کا مونی باهاشون قرار میزاشت، هیچ کدومشون شبیه سیریوس نبودن.
و شاید بخاطر این بود که تنها دفعه ای که مونی عشقش رو بهش نشون داد برای وقتی بود که مست بودن _ و موقع مستی حساب نیست .
از گوشه ی چشمش نگاهی به مونی انداخت. به اندازه ی کافی هوشیار به نظر میرسید. مطمئنا نمیخواست که از دوستش سواستفاده کنه. ولی اگه میخواست که....
سریع نگاهش رو به طرف دیگه ای انداخت. اونا جلوی خونه بودن و سیریوس باید تصمیم میگرفت. آیا میخواست با مونی سکس داشته و الان بهترین زمان بود ؟ اصلا دیگه شانسی نصیبش میشد ؟ اصلا مونی اون رو میخواست یا از اثرات نوشیدنی آتشین بود؟
مونی رمز رو زمزمه کرد و در رو باز کرد. سیریوس با دست آزادش باز ترش کرد و به داخل قدم گذاشت. مونی در رو پشت سرشون بست. به گوشه ی پادری نگاه کرد. این رو متوجه شد که، الان زمان تصمیم گرفتن بود. میتونست دست مونی رو ول کنه ، کتش رو در بیاره و بره بخوابه _ تنها. یا اینکه میتونست مونی رو ببوسه. به در بچسبونتش ؛ کتش رو در بیاره و....
مونی مثل آماتور ها از نگاه کردن به سیریوس خود داری میکرد. و دست هاشون رو به هم پیچیده نگه داشت.
سیریوس تصمیم اش رو گرفته بود . دست مونی رو آزاد کرد.
نگاه اندوهگین مونی وقتی سیریوس به خاطر بوسه به سمت خودش کشوندش به سرعت ناپدید شد. بین لب هاشون ، صدایی از سر آسودگی در آورد. و بعد دست های سیریوس توی کتش بود تا از تنش درش بیاره. کت ، روی زمین زیر پاشون انداخته شد و مونی بار دیگه توسط سیریوس به در کوبیده شد. آه دیگه ای از بین لب هاش خارج شد.
BẠN ĐANG ĐỌC
No Mum, He really is my boyfriend {Wolfstar}
Fanfictionاگه ریموس قراربود به یکی دیگه از اون قرارهایی که مامانش برنامشو چیده بود بره، با چکش صورت خودشو خرد میکرد. نه اینکه اون پسرها مشکلی داشته باشن ، اونا... خب اونا به طرز فوق العاده ای کسل کننده بودن ولی مشکل اصلی احتمالا گرگینه بودنش بود. پس وقتی نقش...