The Rise and Fall

119 27 26
                                    

ریموس

تخت خالی بود.

متعجب بود چرا سردرد بعد از مستی نداره. و اصلا سوپرایز نشده بود که سیریوس تخت رو ترک کرده.

در واقع، مطمئن بود که سیریوس فقط یه بار صبح بعد از سکس رو کنار یه دختر مونده. که خیلی خوب هم تموم نشده بود. اتفاقا خیلی بد تموم شده بود. به خاطر همین بود که الان ازش قائم میشد.

شونه ای بالا انداخت. از سنگدلی سیریوس سوپرایز شده بود. ولی دور از انتظارش نبود. فقط یه بار به دوستش بلوجاب داده بود و ازش انتظار درخواست ازدواج نداشت.

تخت تمیز بود و روش پتو کشیده شده بود. دیگه بوی سکس و عرق نمی‌داد. ولی بوی سیریوس رو میداد. بوی سیگار و نوشیدنی آتشین. پتو رو روی سرش کشید و دستش رو دور عضوش حلقه کرد.

با توجه به اینکه روی همین تخت، دیک سیریوس دیشب تو دهنش بود، الان هیچ مخالفتی با جق زدن نداشت. دستش رو دور دیکش بالا پایین کرد. خاطره ی برخورد دیک سیریوس به ته گلوش ، و دست هاش که موهاش رو می‌کشید، سرش رو پر کرد.

:" سیریوس " نالید‌. و سریع دهنش رو بست. نمیخواست کسی صداش رو بشنوه. تا خودش رو از هر توجه ناخواسته ای کنار بکشه. دو تا از انگشت هاش رو تو دهنش برد و مکید. هیچ شباهتی به دیک سیریوس نداشت. ولی میتونست تظاهر کنه.

دیشب به قدری مست بود که دیک دوست استریتش رو ساک زده بود. ولی همه چیز رو واضح یادش مونده بود. جوری که سیریوس محکم گرفته بودتش، موهای به هم ریختش ، و نیاز توی صداش وقتی از ریموس درخواست میگرد که سریع تر پیش بره. میتونست ناله های و چشم های خاکستری ش که با خیرگی نگاهش می‌کرد رو به یاد بیاره.

ریموس به سرعت اومد. تصویر اومدن سیریوس بیشتر تحریکش می‌کرد.

ملحفه رو که حالا چسبناک شده بود از روی خودش کنار زد و چوبدستی اش رو پیدا کرد که احتمالا توسط سیریوس روی میز کنار تخت گذاشته شده بود. بعد از اجرای با عجله ی اسکورجیفای ( طلسم تمیز کردن ) ، لباس هاش رو که توی اتاق پراکنده بودن پیدا کرد و سریع به سمت حمام رفت تا دوش بگیره.

زیر آبِ داغ ، دست هاش دوباره به سمت دیکش رفت‌. دیکش هنوز سفت بود. مسخره بود. حتی اون زمانی که خود ارضایی رو کشف کرده بود ، انقدر جق نزده بود. ولی تمام چیزی که میتونست بهش فکر کنه سیریوس بود . و شب گذشته. ایندفعه دیر تر به ارگاسم رسید.ولی بازهم از بقیه اوقات سریع تر بود.

همونطور که دمای بدنش به آهستگی پایین می‌رفت ، به این فکر می‌کرد که سیریوس کجا رفته. احتمالا سریع رفته تا با جیمز درباره ی اشتباه بزرگی که دیشب مرتکب شده بود صحبت کنه. و بپرسه: میشه امشب خونه ی شما بمونم ؟فقط محض احتیاط که اگر مونی خواست دوباره روش بپره.

No Mum, He really is my boyfriend {Wolfstar}Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora