"مشترک گرامی، شماره شما به علت عدم پرداخت... رفت؟ آره رفت. هوف. گاهی اوقات تظاهر به انجام وظیفهات جلوی صاحب کارت خیلی سخت میشه. شایدم اشتباه از منه و باید دقیقا مثل بقیه وظیفهام رو انجام بدم. مگه اینطور نیست که دنیای ما روی همین اصل برپا شده؟ هرکس وظیفهاش رو انجام میده و در آخر روز خیالش راحته که دِینش به دنیا رو عطا کرده. اما اگه وظیفهات با کاری که انجام میدی متفاوت باشه چی؟ اگه من باید بجای پیغام گذاشتن واسه بقیه، روی یخ میرقصیدم چی؟ اگه اون کسی که وظایف رو تعیین میکنه خدا باشه، چطوری در آخر روز میتونم مطمئن باشم دِینم رو بهش عطا کردم یا نه؟
من آدم مذهبیای نیستم اما خدا رو دوست دارم. این زیباست که بدونی یه نفر برای حرفت ارزش قائله. اصلا همین که هیچوقت نمیفهمی اون بهت گوش داده یا نه خودش به تنهایی امید دهندهست... مثل تو. چینگو، تو به من امید میدی. شاید پوچی پشت این تلفن هم بخشی از خداست. شاید اون منو شنیده که شماره تورو در اختیارم گذاشته. من واقعا این رو که... اوه خدایا! چطور انقدر زود ناهارشون رو خوردن؟!
لطفا پس از دریافت این پیام، جهت جبران بدهی های خود به نزدیک ترین درگاه مخابرات مراجعه کنید."
YOU ARE READING
The CALLEE || Yoonmin ✔
Fanfiction"مشترک گرامی، شماره شما به علت عدم فعالیت و پرداخت بدهی ها، تا اطلاع ثانوی مسدود میباشد. لطفا پس از دریافت این پیام، جهت جبران بدهی های خود به نزدیک ترین درگاه مخابرات مراجعه کنید." __________________________ یونگی، بعد از اتمام سربازی به خونه بر...