"مشترک گرامی لطفا پس از... آه خدای من دارم چی میگم؟ اگه رئیس اینو میشنید احتمالا با یه نامه اخراج خوشحالم میکرد. هرچند که فکر نکنم حتی اینم بتونه امروز دردی ازم دوا کنه. دیروز 26امین سالگرد مرگ ناجوانمردانه پارک جونگ-چئول بود و خیلی ها کمر به زنده کردن سوگواری هاشون بستن. من الان سنی ندارم که بخوام بابت اتفاقات اون دوره خاطره خاصی داشته باشم اما همین پیش زمینهای شد که تصمیم بگیرم راجع بهش مطالعه کنم.
بخوام صادق باشم انجام اینکار بهم یادآوری کرد که چرا اینقدر همیشه نسبت به تاریخ نفرت داشتم، خوندنش مثل انداختن طناب دار به دور روحت میمونه! این به دارآویخته شدن اعصابم باعث شد نتونم بیام سرکار اما خب توی خونه به اینکه باهات تماس بگیرم فکر کردم. به نظر کار درست و معقولی میرسید ولی در نهایت گوشی تلفن رو گذاشتم و هیچ شمارهای نگرفتم. دیروز از اون روزهایی بود که هزاران حرف داشتم برای گفتن ولی کلمهای پیدا نمیکردم. دقیقا همچین زمان هاییه که آدم دلش میخواد یکی جلوش بشینه و بدون توضیح یک کلمه، هر آنچه باید رو از روی نگاهش بخونه.
من براش اشک ریختم. جونگ-چئول رو میگم. خیلی جوون نبود؟ همش 21 سال سن داشت اما زیر شکنجه های اون دیکتاتور لعنتی جون سپرد. میدونم گفتن این جملات و پای تلفن شرکت حتی بعد از گذشت تمام این سالها کمی از خودکشی نداره، اما حقیقتا روی مودش هستم. این مدت اوضاع زندگیم جوری اضطراب آور بود که این خبر مثل تیر توی قلبم فرو رفت و از پا درم آورد. من فقط امیدوارم یه روز دوباره بتونیم مثل گذشته راحت نفس بکشیم و هوا بوی مرگ نده، چینگو."
*پارک جونگ-چئول رئیس شورای صنفی دانشجوهای دانشگاه ملی سئول در رشته زبان شناسی بود که از فعالان سیاسی به شمار میرفت. این پسر در سن 21 سالگی توسط دولت دیکتاتوری چان دو-هوان گروگان گرفته شده و به علت بروز ندادن اطلاعات، زیر شکنجه جون سپرد. مرگ او حدود سه ماه بعد از تاریخ اصلی و در سال 1987 به عموم اعلام شد.
YOU ARE READING
The CALLEE || Yoonmin ✔
Fanfiction"مشترک گرامی، شماره شما به علت عدم فعالیت و پرداخت بدهی ها، تا اطلاع ثانوی مسدود میباشد. لطفا پس از دریافت این پیام، جهت جبران بدهی های خود به نزدیک ترین درگاه مخابرات مراجعه کنید." __________________________ یونگی، بعد از اتمام سربازی به خونه بر...