جونگکوک
اقا و خانم پارک آورده بودنمون سینما سیتاپ
بزرگ ترین سینمای سئول که چندین طبقه داره
و طبقه بالاش یه رستوران خیلی معروفاین چندمین بار تو این ۵ سالی که با جیمین آشنا شدم این سینما میایم
جیمین میگه این سینما برای یکی از دوستان پدرش
که حسابی پولدار و در واقع این سینما یکی از مجتمع های تجاری که دارهجیمین: نظرت چیه ما بریم فیلم ترسناک ببینیم
با اینکه میترسم اما برای اینکه کم نیارم موافقت کردم
کی حوصله تیکه های این به قول باباش جونور داره
دعا دعا کردم سانس فیلم شروع شده باشه منصرف بشه بریم یه فیلم با دوز پایین هیجان ببینیم
جیمین: آقا من از اقوام آقای کیم هستم دو تا بلیط برای فیلم ترسناک صندلی vip می خواستم
کارمند سیتاپ: شما آقای پارک هستید؟
جیمین : بله خودم هستم
کارمند سیتاپ: منتظرتون بودیم آقای پارک
خیلی خوش آمدید
بفرمایید اگر چیزی می خواید خرید کنید
تا ۵ دقیقه دیگه فیلم شروع میشهجونگکوک: ممنون خانم
لعنتی یادم رفت اینا از قبل هماهنگ می کنند
خدایا اگر از ترس مردم موبایلم و کامپیوترم
رو منفجر کنجیمین پفیلای کره ای و گوجه ای گرفت همراه با دوتا اسپرایت و دو تا ذرت مکزیکی
جونگکوک:نترکی رفیق
جیمین: تهش خوشنود و بدون حسرت منفجر میشم
جونگکوک: میدونی عاشق همین خل بودنت شدم
جیمین: خل چون خل بیند خوشش آید
جونگکوک: مسخره بیا بریم
ردیف وسط صندلی vip برای ما بود
همه صندلی ها به علاوه vip پرشده بود
چقدر آدمای پولدار زیاد شدن
سرم زیر انداختم و روی یکی از صندلی ها نشستم
جیمین هم کنارم نشستفاک اینجا زیادی نزدیک و واضح
یه نفس عمیق کشیدم
و سعی کردم با خوراکی ها مشغول بشم
و زیاد توجه نکنم به فیلماومدم یه پوفیلا بخورم که یک صدای خیلی بد
یهو تو سالن پیچیداز ترس پاهام تو شکمم جمع کردم
سعی کردم فیلم ببینم جاهای ترسناک چشمام
بنندم چون اینطور با هر صدایی بدون اینکه بدونم دقیقا چه اتفاق فاکی تو فیلم داره میافته میترسمبه اکراه سرم بالا آوردم
یواش یواش از ذرت مکزیکی می خوردم و رو طعم خوشمزش فوکوس کرده بودم
YOU ARE READING
my origin °•°Vkook°•°
Romanceاحساس خوبی دارم همه چیز درست می شود تو خواهی آمد و دهان تاریک باد را خواهی دوخت آمدن تو یعنی پایان رنج ها و تیره روزی ها آمدن تو ، یعنی مبدا زندگی من ___________________________________________ این بوک آمپرگ یعنی پسر ها هم درصد خیلی کمی می تونند بچه...