my origin °•°Vkook°•°

زیبایی بی نظیرpart 4

تهیونگ

داشتم از ذرتم می خوردم که یهو فیلم با صدای بدی شروع شد
من نترسیدم ولی جیهوپ عین کنه بهم چسبید
هلش دادم گفتم: خودت جمع کن بابا از صداشم می‌ترسه

برگشتم ببینم یونگی در چه حالیه که دیدم
پسر کناریم با کیوت ترین حالت پاهاش تو شکمش جمع کرده داره از ذرت با دستای لرزون میخوره

با اون هودی سفیدش و شبیه یه خرگوش ترسیده شده بود ناخداگاه لبخندی زدم، فقط نیمرخش مشخص بود ولی بازم معلوم بود چقدر خوشگل

به یونگی نگاه کردم که دیدم به جای پرده سینما میخ پسر کنارش
گفت می خوام بیام مخ بزنم باور نکردم

فیلمنامه خیلی پر بود و صحنه های هیجانی و ترسناک زیاد داشت برای همین مردم بهش امتیاز ۹ داده بودند

یه جا یه جن واقعا ترسناک اومد که مو به تنم سیخ شد
یهو یکی بازوم رو از سمت چپ گرفت و یکی از راست
نگاه کردم جیهوپ سرش کرده تو بازوم داره جیغ میزنه

نمیدونستم بخندم یا منم جیغ بزنم

برگشتم سمت راستم دیدم همون پسره کیوت
همونطور که پاش تو شکمش جمع کرده
دست منو گرفته
سرش کرده تو بازوی من از ترس میلرزه

دلم نیومد این نرمالو هل بدم زیادی طفلکی به نظر می‌رسید معلوم نیست انقدر می‌ترسه چرا اومده فیلم ترسناک ببینه

جیهوپ هل دادم گفتم یبار دیگه به من بچسبی از خشتک اویزونت میکنم رو پرده سینما

دستم آزاد شد
شروع کردم خوردن پفیلا و تنقلات
و ادامه فیلم دیدم

اون خرگوش کوچولو هم همونطور که به من چسبیده بود داشت پفیلاش می‌خورد

ای خدا خیلی بانمک

دیگه همینطور تا آخر فیلم جیهوپ و این خرگوش جیغ میزدن ،منم به حرکات اینا میخندیدم

فیلم تموم شد 
اومدم بلندشم که دیدم هنوز اون پسره به من چسبیده

تهیونگ: آقا پسر فیلم تموم شد

سرش آورد بالا
قلبم یهو ریخت ،اخه مگه داریم آدم به این زیبایی
معنای واقعی کلمه زیبایی تازه درک کردم

سریع بلند شد ۹۰ درجه خم شد گفت:
ببخشید آقا  اصلا متوجه نشدم کی دست شما رو گرفتم

ولی من هنوز تو قیافه قشنگش محو بودم که صدای زیباش تیر نهایی زد

به زور خودم جمع و جور کردم گفتم:
خواهش میکنم مسئله ای نیست بنی آدم عضو یکدیگرند

یه لحظه دیدم گوشه لبش بلند شد بخنده نفهمیدم چرا  و گفت:
بله اعضای یک پیکرند ،ممنون لطف تون فراموش نمیکنم

تازه فهمیدم چه سوتی مزخرفی دادم همش به خاطر این دو تا کله پوک سطح سوادم نم کشیده

پسره با دوستش رفت
همینکه رفت جیهوپ یهو از خنده پاشید و گفت: