نیم وجبی

1K 65 11
                                    

تهیونگ

لوکیشن برام فرستاد
همزمان که منتظر بودم هوسوک و یونگی
تن لش شون بیارن
روی جی پی اس ادرس رو زدم

بالاخره شوگا و هوسوک اومدن

تهیونگ: فکر کنم تو زندگی قبلیت خرس قطبی بودی
شوگا ،حداقل یکم اون تن لشت زودتر بلند کن
بیار تو ماشین بخواب

شوگا: خفه بابا دو دقیقه نمیذاره چرت شیرین صبحگاهیم در کنم

جیهوپ: چطوری ته ؟ خوشتیپ کردی؟

تهیونگ: من ذاتا جذابم داداش

جیهوپ: بر منکرش لعنت ولی داداش به درخشانی من نمیرسی

تهیونگ: بر منکرش درود

جیهوپ: خیلی عوضی حیف که دوست دارم داداش

تهیونگ: بچه ها از این به بعد یه نفر دیگه هم به اکیپ مون اضافه میشه الان هم میرم دنبالش
سعی کنید یک روز حداقل ابرو داری کنید

جیهوپ: هی میگم این روزا سرت گرم نگو رفیق جدید پیدا کردی

تهیونگ: هوپ ما بیست و چهار ساعت نشده همو ندیدیم
جیهوپ: حالا کی هست این فرد خوش شانس؟
بالاخره اکیپ ما کم چیزی نیست

تقریبا رسیدم اها اونجا وایساده

یه بوق زدم تا صورت ماهش از آسفالت کف خیابون بگیره متوجه حضورمون بشه

تهیونگ: سلام جونگکوک بپر بالا

جونگکوک سلامی کرد و سوار ماشین شد
با خجالت به جیهوپ سلام کرد

جیهوپ: سلام خوش اومدی به اکیپ ما
من جیهوپ هستم می تونی هوپی هیونگ صدام کنی

جونگکوک: خوشبختم منم جونگکوک هستم
ممنون هوپی هیونگ

جیهوپ: وای خدا تو چقدر کیوتی ،تهیونگ توضیح بده چطور شد آشنا شدید ؟

تهیونگ: دوست خانوادگی هستیم
چطوری خرگوشک؟ سردته؟ دماغ و لپات سرخ شده

جونگکوک: آره یکم هوا سرد شده فکر نمیکردم انقدر مودی باشه هوا

جیهوپ: پاییز دیگه باید گرم و سردش کنی ، فکر می‌کنم از ما کوچک تر باشی ؟ چون سر کلاس ها ندیدمت

جونگکوک: آره خب من سال دوم هستم هیونگ

تهیونگ: گرمت شد؟ یا درجه رو بیشتر کنم

جونگکوک: نه الان خوبه ممنون

ده دقیقه دیگه به مدرسه رسیدیم، بچه ها رو پیاده کردم و ماشین بردم پارکینگ پارک کردم

وقتی برگشتم هنوز بچه ها تو محوطه منتظرم بودند خوشحال رفتم دستام دور گردن جونگکوک و جیهوپ انداختم

تهیونگ: رفیق باید مثل شما باشه نه اون دو تا چندش که یکسره تو همن

جیمین:حسود هرگز نیاسود برای اینکه چشت در بیاد بیشتر بهش میچسبم

my origin °•°Vkook°•°Where stories live. Discover now