Hi dear neighbor * سلام همسایه عزیز (Yeonbin یونبین |Taegyu تهگیو )

قانون نیوتون شامل پای سیب میشود

آهنگ این پارت : coffee breath|sofia mills

لذت ببرید⁦⁦♡

~~~~~~~~~~~

+"به نظرت دیر نشده؟ باید زودتر بهش میگفتم نه؟ کی ازش تشکر کنم؟
اصلا چجوری؟ تقصیر من نیست که ما دیگه همو ندیدیم. الان چی؟ الان دیره ، نیست؟
اصلا هم خجالت نمیکشم. مگه اون..."

صدای زنگ صحبتاش با بن بن رو قطع کرد .

بن بن عروسک خرگوشیش بود. درسته اون دیگه بزرگ شده بود ولی دلیل نمیشد که گاهی با عروسکش صحبت نکنه؟ نه؟

البته نه برای یک ساعت مداوم . چون اگه اون عروسک زنده بود حتما با جیغ صحنه رو ترک میکرد.
از وقتی خونه رسیده بود تصمیم داشت شجاعتشو جمع کنه و از همسایه ی روبروییش تشکر کنه. ولی انگار خیلی موفقیت آمیز نبود

صداهای پشت در داشت بیشتر میشد. سوبین سمت در رفت. یعنی کی میتونه باشه؟ یعنی...

×"سلااام عزیزممم"
یه خانم بچه به بغل و شیرینی به دست جلوی در بود
.
×"من پارک سومینم همسایه ی پایینیت"

+"سلام خوش بختم من سوبینم"

×"ما هم خوش بختیم مگه نه جیوو"
و به دختر بچه ی تو بغلش اشاره کرد. دختر بچه با خنده کلشو تکون داد

پس جیغ جیغ های سر صبح مال این خانم کوچولو بود

خانم پارک ظرف شیرینی رو جلو آورد و گفت
×"به مناسبت اومدنت ، برات پای سیب درست کردیم"

+"ممنونم .خواهش میکنم بفرمایید داخل"

.

.

.

×"اره دیگه. نمیدونی خواهرشوهرم چیا پشت سرم گفته. منم کم نیاوردم که. بهش گفتم ... "

مثل اینکه خانم پارک اومده بود تا انتقام بن بن رو از سوبین بگیره. تو اون نیم ساعتی که اونجا بودن یه بند صحبت کرده بود.
دخترش هم انگار از بن بن حسابی خوشش اومده بود چون پای اون بیچاره از دهنش درنیومده بود.

×"خلاصه سرتو درد نیارم، باهم آشتی کردیم."
خداروشکررر

×" اوههه ساعتو ببین. باید برای جیوو شام درست کنم. کاری نداری عزیزم؟ خدافظظ"

بعد بلند شد و بدون اینکه منتظر جواب سوبین بمونه بچه رو بغل کردو رفت.

آدم های این ساختمون جدن عجیبن