🪷Part 41☕️

1.9K 180 22
                                    

Jungkook pov:

تهیونگ دستمو سفت گرفته بود، بوی مشروب و الکل میداد. درحال چُرت زدن روی صندلی کنار تختم بود.
ته ريشش کمی در اومده بود، توی این مدت فکر کنم کاری جز مست کردن نکرده بود؛ خستگی از چهره اش می بارید.

تهیونگِ من... چطور میتونست با من توی خیابون قدم بزنه؟ اگه تمام دنیا اشاره میکردن بهش؟
چطور میتونست زیر نگاه مردم با من برقصه؟ وقتی اون فیلم رو دیده...چقدر از من چندشش شده؟ چقدر قلبش شکسته که بهش‌ نگفتم اولین بارم با اون نبوده؟ خیلی داغون شده؟ اما من واقعا اولین بارم با تهیونگ بود... من واقعا اولین عشقم تهیونگ بود... میتونست منو ببخشه؟ چطور میتونست باهاش کنار بیاد؟

_چقدر دیگه میتونی با آشغال ضعیفی مثل من کنار بیای تهیونگا؟
و اشکی از روی گونه ام روی بالشت سفید افتاد.

آهسته سرشو بلند کرد و بهم نگاه کرد.
_تو همه ی زندگی منی جونگکوکا! حتی اگه ضعیفترین موجود دنیا باشی... نقطه ی قوّت منی...

دستمو به لبش نزدیک کرد و بوسید.
همزمان، اشکهاش یکی یکی پشت سرهم سقوط میکردن‌.
دردِ تماشا کردنِ گریه کردن کیم تهیونگ، از تمام شکنجه های زندگیم بدتر بود.
نزدیکتر اومد، لبهاشو روی پیشونیم گذاشت و زمزمه کرد: بیا برگردیم خونه همسرم...

رومو برگردوندم ازش و آهسته گفتم: من... خونه ای ندارم.
چونه ام می لرزید.
دستمو که هنوز توی دستش نگه داشته بود روی قلبش گذاشت و گفت: من که گفته بودم هرجا بری برت میگردونم خونه.
موهامو نوازش کرد و ادامه داد: کوکی... خونه ی تو اینجاست... پیش من، توی قلب من...

یهو زدم زیر گریه و منو بغل کرد.
_منو ببخش تهیونگا...

نوازشم کرد‌.

_چیزی نیست عشقم، تو دیگه پیش منی...قلبم‌...تو مال منی...

و منو محکم توی بغلش نگهم داشت.

***

JHope pov:

وقتی فهمیدیم جونگکوک به هوش اومده، همگی حمله کردیم و پریدیم بغلش.
جین و جیمین و من که طبق معمول پشت در اتاق در حال زار زدن بودیم و بیمارستانو روی سرمون گذاشتیم.

آخرش بیرونمون کردن ولی کوکی هم با خودمون برگردوندیم خونه.

و من مشغول ردیابی شماره ها و آی پی آدرس ها بودم که بفهمم ریشه این پیام ها و عکسها از کدوم جهنمیه!
تمام استریمارو تعطیل کردم و کافه هم نرفتم.
هیچی فعلا مهم تر از دونسنگم نبود.

تصاویری که دیده بودم از جلوی چشمم کنار نمیرفتن.
سوهیوک کنارم روی مبل نشسته بود، چیزی نمی‌گفت اما میدونستم اونم ذهنش درگیره...

☕️Revival🪷 ~ TaekookOnde histórias criam vida. Descubra agora