چند ساعتی گذشته بود،ولی هیچ خبری از جونگکوک نبود و تهیونگ بعد از تبدیلش به انسان پکر و نگران بنظر میرسید
هرچقدر به گوشی جونگکوک زنگ زدن صدای نکره زنی میگفت"مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد" و این باعث نگرانی بیشتر افراد عمارت مین از جمله تهیونگ میشد
تهیونگ هر لحظه غر غر میکرد و مودی شده بود در حدی که یونجون پیشنهاد داد از بیبی چک استفاده کنن یا ببرنش دکتر زنان تا معاینه بشه
تهیونگ به کمک یونجون از بیبی چک استفاده کرد و یونجون جیغ کشید
یونگی: چیشد؟
یونجون:واقعا حاملسسسسس
جیمین: فک کنم اشتباه باشه ها
یونگی: شاید
تهیونگ: یونجونی کوکی کی میاد
یونجون: نمیدونم عزیزم
تهیونگ: از دستم ناراحته شاید نیاد
یونگی: جونگکوک اهل این حرفا نیست ته مخصوصا درمورد تو
ته: ولی من صبح محلش ندادم
یونجون: خب توهم ناراحت بودی دیگه عیبی نداره که
داشتن حرف میزدن که کلید تو در چرخید
هوسوک: بفرما معشوقه تهیونگیمونم اومد
تهیونگ دوید سمت جونگکوک و تو بغلش جمع شد و گریه کرد
کوک: چیشده بیبی چرا ناراحتی کیوتکم؟
ته:: فین فکر کردم نمیای هق
کوک: ببخشید بیبی داشتم میگفتم خونه رو تمیز کنن و اتاقارو رنگ بزنن و دیزاینر اوردم تا وقتی میریم اونجا زندگی کنیم همه چی اماده باشه
ته: میشه بریم ببینم؟
کوک: البته فردا میریم
جیمین،یونجون: ماهم میایم
هوسوک: بزارید اول خودشون برن بعد شمارو ببرن
جیمین: باشه
ته: ولی تو باید رو مبل بخوابی کوکی
کوک: یاااااا چرااااا
ته: دیر اومدی و بهم استرس دادی برای بچم بده
کوک گیج نگاهی به جمعی که لبخند میزدن به جز یونجون و یونگی نگاه کرد
یونجون: هنوز معلوم نیست ولی احتمالش زیاده
یونگی: لعنتی کوکی کوچولو چه قدرتیم داره تو دومین رابطه داره بابا میشه
یونجون: یونگی شی درست صحبت کننن
هوسوک: یا هفت تن خدا به دادت برسه یونگی
جیمین : خیلیم دلش بخواد
ته: والا آیششش
ته: شما ددیا بیرون میخوابید من و یونجونی و جیمینی صحبت داریم باهم
جیمین: واو... جاست واو
یونجون : بیاید بریم بیبیز
و تاپای هاج و واج رو تنها گذاشتن
اونا بخاطر به الف بچهههه که خودشونبزرگشون کردن رو مبل میخوابن؟جونگکوک سریع رو مبل سه نفره جا گرفت
یونگی : یااا پاشو نره خرتکیه بر جای بزرگان میزنی ملعون؟
کوک: هیونگ بر اساس سن نیست بر اساس قده تو رو دونفره هم جا میشی
هوسوک : شب امنیت نداری کوک بپا تو خواب سرتو بیخ تا بیخ نبره چون بچت بی پدر میشه
کوک: هه هه هیونگی شوخی کردما جدی نگیر
یونگی : بکپ مردک میمون نماااا
های
چطورید بیبی موچیا
امروز از ساعت 7 بیدارم و اصلا انرژی ندارم
چخبراااا
میبینم کههههه ووتا خوب شدهههه امیدوارم این پارتم ووتاش خوب باشه
بوراهه💜
𝖒𝖔𝖔𝖓𝖎𝖊
YOU ARE READING
who are you really?
Fanfiction+صاحبت کیه بچه؟ _ها؟ جونگکوک مردی که سرد و خشن و عصبیه که به عنوان شاهزاده مافیا میشناسنش و تهیونگ هیبرید لیتلی که با برادر ناتنیش یونگی و دوست پسر برادرش جیمین زندگی میکنه و تا به حال کسی جرعت نکرده سرش داد بزنه چی میشه اگه اینا باهم آشنا شن و...