Part⁴⁵

717 91 38
                                    

 

چند ساعتی گذشته بود،ولی هیچ خبری از جونگکوک نبود و تهیونگ بعد از تبدیلش به انسان پکر و نگران بنظر میرسید

هرچقدر به گوشی جونگکوک زنگ زدن صدای نکره زنی میگفت"مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد"  و این باعث نگرانی بیشتر افراد عمارت مین از جمله تهیونگ میشد

تهیونگ هر لحظه غر غر میکرد و مودی شده بود در حدی که یونجون پیشنهاد داد از بیبی چک استفاده کنن یا ببرنش دکتر زنان تا معاینه بشه

تهیونگ به کمک یونجون از بیبی چک استفاده کرد و یونجون جیغ کشید

یونگی: چیشد؟

یونجون:واقعا حاملسسسسس

جیمین: فک کنم اشتباه باشه ها

یونگی: شاید

تهیونگ: یونجونی کوکی کی میاد

یونجون: نمیدونم عزیزم

تهیونگ: از دستم ناراحته شاید نیاد

یونگی: جونگکوک اهل این حرفا نیست ته مخصوصا درمورد تو

ته: ولی من صبح محلش ندادم

یونجون: خب توهم ناراحت بودی دیگه عیبی نداره که

داشتن حرف میزدن که کلید تو در چرخید

هوسوک: بفرما معشوقه تهیونگیمونم اومد

تهیونگ دوید سمت جونگکوک و تو بغلش جمع شد و گریه کرد

کوک: چیشده بیبی چرا ناراحتی کیوتکم؟

ته:: فین فکر کردم نمیای هق

کوک: ببخشید بیبی داشتم میگفتم خونه رو تمیز کنن و اتاقارو رنگ بزنن و دیزاینر اوردم تا وقتی میریم اونجا زندگی کنیم همه چی اماده باشه

ته: میشه بریم ببینم؟

کوک: البته فردا میریم

جیمین،یونجون: ماهم میایم

هوسوک: بزارید اول خودشون برن بعد شمارو ببرن

جیمین: باشه

ته: ولی تو باید رو مبل بخوابی کوکی

کوک: یاااااا چرااااا

ته: دیر اومدی و بهم استرس دادی برای بچم بده

کوک گیج نگاهی به جمعی که لبخند میزدن به جز یونجون و یونگی نگاه کرد

یونجون: هنوز معلوم نیست ولی احتمالش زیاده

یونگی: لعنتی کوکی کوچولو چه قدرتیم داره تو دومین رابطه داره بابا میشه

یونجون: یونگی شی درست صحبت کننن

هوسوک: یا هفت تن خدا به دادت برسه یونگی

جیمین : خیلیم دلش بخواد

ته: والا آیششش

ته: شما ددیا بیرون میخوابید من و یونجونی و جیمینی صحبت داریم باهم

جیمین: واو‌‌‌.‌‌.. جاست واو

یونجون : بیاید بریم بیبیز

و تاپای هاج و واج رو تنها گذاشتن
اونا بخاطر به الف بچهههه که خودشونبزرگشون کردن رو مبل میخوابن؟

جونگکوک سریع رو مبل سه نفره جا گرفت

یونگی : یااا پاشو نره خرتکیه بر جای بزرگان میزنی ملعون؟

کوک: هیونگ بر اساس سن نیست بر اساس قده تو رو دونفره هم جا میشی

هوسوک : شب امنیت نداری کوک بپا تو خواب سرتو بیخ تا بیخ نبره چون بچت بی پدر میشه

کوک: هه هه هیونگی شوخی کردما جدی نگیر

یونگی : بکپ مردک میمون نماااا

های
چطورید بیبی موچیا
امروز از ساعت 7 بیدارم و اصلا انرژی ندارم
چخبراااا
میبینم کههههه ووتا خوب شدهههه امیدوارم این پارتم ووتاش خوب باشه
بوراهه💜
𝖒𝖔𝖔𝖓𝖎𝖊

who are you really?Where stories live. Discover now