_____
+جئون جونگ کوک شریک شرکت آورا و همینطور
همکارتتهیونگ نگاهش رنگ تعجب گرفت ، جونگ کوک این بود؟؟؟فاکککک ، دیگه نمیتونست این همه چیزو تحمل کنه اما نمی خواست جلو پسر ضعیف به نظر بیاد برا همین سعی کرد آروم باشه .
_کیم تهیونگ طراح بخش داخلیاونا با هم دست دادن و چشمای کوک گرد شدن .
این پسر چرا انقدر دستاش سرده یعنی انقدر جا خورده و استرس گرفته ؟؟سریع نشستن و به جلسه ادامه دادن و با امضا کردن قرارداد با افرادی که از شرکت دیگه ای حضور داشتن دست دادن و تبریک گفتن و همه از اتاق خارج شدن به جز کوک و تهیونگ!کوک رو صندلی نشست که تهیونگ نگاهی بهش انداخت.
+چیه توت فرنگی نمیخوای بشینی؟
توت فرنگی ؟؟؟اینو از کجا شنیده بود ؟؟ یه دقیقه وایسا نکنه
......
_تو ...تو اون پاکت و دم درم گذاشتی؟؟؟
کوک خنده ای کرد و پاشو رو پاش انداخت.+چیه نکنه از پیام صبح بخیرم خوشت نیومد....واقعا که من باعشق آمادش کردم
تهیونگ پوزخندی زد.
_جئون باورم نمیشه که بعد شیش سال خودت اومدی روبه روم و الان جلومی....کوک یه تای ابروشو بالا داد .
+نکنه خیلی دلت برام تنگ شده بود ؟؟ آخه می دونی شیش سال زمان کمی نیست.تهیونگ رفت و صندلی کناری کوک نشست .
_دلتنگ ؟ نه اصلا فقط شدت تنفرم بهت بیشتر شد .+عااا تهیونگ کامان بیا تمومش کنیم ، ما الان با هم شریک و همکاریم لازم نیست که انقدر کینه ای برخورد کنی.
تهیونگ چهرش داشت رو به عصبانیت می رفت.
_کینه ایییی؟ داری حرف از کینه برا من میزنی؟؟فک کنم یادت رفته که یه احمق دیکهد منو تحریک کرد تا ببره تو موزه و کلی منو بگردونه و بعد از اینکه من کمی اعتماد کردم بهش منو بندازه جلو نگهبانا....اما جونگ کوک برعکس تهیونگ خیلی آروم بود فقط
چهرش یکم سرد و شاید ناراحت شد.
+بهتره بری تو هتل و استراحت کنی ، من اینجا فعلا کار دارم .تهیونگ نفهمید یهو چش شد ، اونی که الان باید ناراحت بشه اونه نه کوک !
سریع کیفشو برداشت و از اتاق زد بیرون که یکم به خاطر عصبانیت نفس نفس میزد ، برا همین یکم تو راه پله نشست و بعد به سمت هتل رفت .\(◎o◎)/\(◎o◎)/\(◎o◎)/\(◎o◎)/

VOCÊ ESTÁ LENDO
H͓̽a͓̽t͓̽e͓̽ ͓̽G͓̽a͓̽m͓̽e͓̽
Romanceچی میشه اگه دو نفر به خاطر یه اشتباه توی یک شب خاطره انگیز از هم متنفر باشن طوری که دیگه نخوان ببینن! و بعد از چند سال دوباره همو ملاقات کنن اما فقط نه یه دیدار بلکه اونا میفهمن که همکار همن! _______________________________________________________ ت...