─Part 30;

166 34 141
                                    

پارت سی‌ام:
"달을 만진 남자"
مردی که ماه را لمس کرد.

– خوبی؟
اولین سوالی بود که مینهو تونست از فلیکس بپرسه و پسرک درحال نشستن روی صندلی کنار مینهو سرش رو تکون داد.

مینهو پلکی زد و ساق دست فلیکس رو با دست چپش لمس کرد. دوستش دقیقا چند ثانیه قبل از ورود استاد وارد کلاس شده و کنارش نشسته بود و همین فرصت هر نوع مکالمه‌ای رو ازشون می‌گرفت. 

این بار مینهو هم نمی‌تونست به درستی روی مباحث کلاس تمرکز کنه. فقط مقایسه‌ی فلیکس کنارش با شخصی که قبل از آشنایی با بنگ‌چان می‌شناخت کافی بود تا متوجه بشه عشق چه تاثیر بزرگی روی آدم‌ها می‌ذاره. توی همون چند ماه، بهترین دوستش تمام انرژیش برای زندگی رو باخته بود... اون حالا تقریبا به لی فلیکسی شباهت داشت که به تازگی مادرش رو از دست داده بود با این تفاوت که انگار برای مدت‌ها، توی روز اول اون سوگ عمیق باقی مونده بود.

توی تمام طول کلاس، فلیکس به میز مقابلشون خیره شد و به بنگ‌چانی فکر کرد که لحظات آخر مکالمه‌شون برق توی چشم‌هاش خاموش شده بود. اگه کنار چان می‌موند هر دو باهم درد می‌کشیدن و اگه نمی‌موند... نمی‌دونست. باید چیکار می‌کرد تا اون درد به پایان برسه؟ شاید می‌تونست همراه چان بمیره و بهش قول بده توی زندگی بعدی پیداش کنه اما اگه هیچ زندگی بعدی وجود نداشت چی می‌شد؟

تمام اون مدت، دست مینهو ساق دست فلیکس رو رها نکرد. حس می‌کرد اگه رهاش کنه روح دوستش رو از دست می‌ده و این می‌ترسوندش. چشم‌های پسرک اون روز هیچ نوری نداشت.

بالاخره بعد از پایان اون کلاس، هر دو کنار هم تو کافه‌ی شیشه‌ای وسط محوطه‌ی دانشگاه نشسته بودن. قبل از هر چیز مینهو پیامی با این مضمون که بعد از کلاسِ چانگبین منتظرشه براش ارسال کرده بود.

– آخرین کلاس چانگبین یک ساعت دیگه تموم میشه. می‌تونیم باهاش بریم خونه.
مینهوی رو به روی فلیکس گفته بود.

پسرک سرش رو تکون داد و به بخاری که از فنجون چای مقابلش بلند می‌شد خیره شد. حس می‌کرد اگه سال‌ها هم فکر کنه قرار نیست به نتیجه‌ای برسه. افکار پیچیده‌ش براش تبدیل به سردرد شده بودن.

مینهو نگاهش رو روی برگ‌های خیس درخت‌های بیرون کافه چرخوند.
– نمی‌خوای بگی چی شده؟ گفتی موضوع به گرایشت مربوط نیست.

فلیکس نفس بلندی کشید.
– در حقیقت آره... مسئله اون نیست.

مینهو سرش رو تکون داد و رو به دوستش برگشت.
– می‌دونم که نیست پس حالا بهم بگو مشکل چیه فلیکس.

𝙃𝙖𝙥𝙥𝙞𝙡𝙚𝙨𝙨 [𝘊𝘩𝘢𝘯𝘓𝘪𝘹]Where stories live. Discover now